Moosakhani
0

داستان هرگز یک کرگدن را مسخره نکن به انگلیسی | Never Make Fun of a Rhino

داستان انگلیسی هرگز یک کرگدن را مسخره نکن: Never Make Fun of a Rhino

زمانی در دشت های آفریقا ، کرگدن بی حوصله و دمدمی مزاج زندگی می کرد که خیلی زود عصبانی می شد. یک روز لاک پشت غول پیکری بی خبر وارد قلمرو کرگدن شد. کرگدن به سرعت به طرف لاک پشت حمله ور شد، تا او را از زمین خود براند. لاک پشت که خیلی ترسیده بود، به درون لاک خود فرو رفت.

 

وقتی که کرگدن از لاک پشت خواست که از قلمروی او بیرون رود، هیچ حرکتی از سوی لاک پشت دیده نشد. کرگدن از دست لاک پشت عصبانی شد و گمان کرد که لاک پشت وی را احمق فرض کرده است. بنابراین شروع کرد به ضربه زدن به لاک پشت تا او را از لاکش بیرون بکشد.


موفقیتی حاصل نشد، و ضربه های کرگدن به طرز وحشتناکی شدیدتر شد. او با شاخهای خود لاک پشت بیچاره را مثل توپ به همه طرف در هوا پرتاب می کرد. از دور مثل بازی تک نفره فوتبال به نظر می رسید که لاک پشت توپ آن بود.

 

منظره ای کاملا تماشایی بود و به زودی دسته ای میمون بازیگوش برای تماشای بازی فوتبال کرگدن با لاک پشت، و لذت بردن از آن دور او جمع شدند. آن ها بدون وقفه به کرگدن عصبانی و تقلایی که با لاک پشت می کرد، می خندیدند. کرگدن آن قدر خشمگین بود که حتی متوجه وجود میمون ها در آنجا نشد. این وضعیت همان طور ادامه داشت، تا اینکه او چند ثانیه برای استراحت از تقلا دست کشید.

 

اکنون که از ضربه زدن به لاک پشت دست کشیده بود، توانست صدای خنده و شوخی میمون ها را بشنود. میمون ها او را به هر شکلی که بتوان تصور کرد مسخره می کردند.

 

نه کرگدن و نه لاک پشت ، که اکنون از لاکش بیرون آمده بود، هیچ کدام از این حقیقت که دستهای میمون سرگرم مسخره کردن آنها هستند خوششان نیامد.


بنابراین آنها نگاه معنی داری به هم انداختند، برای یکدیگر سر تکان دادند و لاک پشت دوباره به داخل لاک خود فرو رفت. این بار کرگدن خیلی آرام چند قدمی برداشت. به لاک پشت نگاه کرد و نگاهی به میمونها انداخت، گام تندی برداشت و لاک پشت را به طرف میمون ها چنان هدف گیری کرد، که به نظر می رسید آن ها پین های بولینگ هستند. این ضربه به میمون ها آنجا را به بخش فوریت های پزشکی برای میمون ها تبدیل کرد. همه ی میمون ها روی زمین افتاده بودند و بدن شان زخمی و کبود شده بود و دیگر حتی لبخندی روی لب هایشان دیده نمی شد. در این میان کرگدن و لاک پشت مثل دو دوست قدیمی فاتحانه به یکدیگر لبخند زدند… و در همان حال میمون ها به یکدیگر کمک کردند که سر پا بایستند و رئیس آن ها پی برد که دیگر زمانش رسیده که برای سرگرم کردن خودشان راهی بهتر از مسخره کردن دیگران پیدا کنند.

Once, on the African plains, there lived a moody rhino who was very easily angered. One day, a giant turtle entered the rhino’s territory unaware. The rhino quickly ran over the turtle, with the intention of getting rid of it. The turtle was frightened and withdrew into its shell.


When the rhino demanded that the turtle get out of his territory, there was no discernible movement. The rhino was incredibly annoyed; he thought the turtle was fooling him. So he started banging the shell to make the turtle come out.


No success, and his blows got increasingly violent. He whacked it with his horn, sending the poor turtle flying in all directions. From a distance, it looked a bit like a solitary game of football, with the turtle as the ball.


Quite an amusing spectacle, it was, and a load of monkeys soon gathered close by to enjoy it. They laughed non-stop at the angry rhino and his struggle with the turtle. The rhino was so furious that he didn’t even notice that they were there. On he went, until he had to stop for a second to get his breath.


Now that he wasn’t bashing the shell, he could hear the laughing and joking of the monkeys, who were making fun of him in every way you can imagine.


Neither the rhino, nor the turtle – who had appeared from his shell -, enjoyed the fact that a gang of monkeys was mocking them.


So, they exchanged a knowing look, nodded, and the turtle went back inside his shell. This time the rhino very quietly retreated a few steps, looked at the turtle, looked at the monkeys, took a run up, and shot the giant turtle, with such a good aim, that it seemed like he was using the monkeys as skittles.


The ‘strike’ against the monkeys turned that place into something of a casualty ward for baboons. There they all lay, covered in cuts and bruises, and not even a smirk crossed their lips. Meanwhile, off went the rhino and the turtle, smiling like old friends… and while the monkeys were putting on their sticking plasters, their chief realised it was about time they found a better way to amuse themselves than making fun of others.

فایل صوتی داستان هرگز یک کرگدن را مسخره نکن

لغات کاربردی انگلیسی داستان هرگز یک کرگدن را مسخره نکن

Moosakhani