داستان کلاغ های قلمروی پادشاهی به انگلیسی | Crows in the Kingdom

داستان انگلیسی کلاغ های قلمروی پادشاهی: Crows in the Kingdom

One day Emperor Akbar and Birbal were taking a walk in the palace gardens. It was a nice summer morning and there were plenty of crows happily playing around the pond. While watching the crows, a question came into Akbar’s head. He wondered how many crows were there in his kingdom.

داستان انگلیسی: کلاغ های قلمروی پادشاهی

روزی روزگاری اکبرشاه همراه بیربال در حال قدم زدن در چمنزارهای اطراف قصر خود بود. یکی از روزهای دل انگیز تابستان بود و دسته ای کلاغ قار قار کنان در حال پرواز بر فراز درخت ها بودند. پادشاه در حین تماشای آنها این سؤال به ذهنش راه یافت که چه تعداد کلاغ در قلمرو پادشاهی او وجود دارد.

Since Birbal was accompanying him, he asked Birbal this question. After a moment’s thought, Birbal replied, “There are ninety-five thousand four hundred and sixty-three crows in the Kingdom”.

به همین منظور از مشاور خود که همراهش بود این سؤال را پرسید. مشاور بعد از چند لحظه تفکر پاسخ داد: «نود و پنج هزار و چهارصد و شصت و سه کلاغ در قلمروی پادشاهی شما هست.»

Amazed by his quick response, Akbar tried to test him again, “What if there are more crows than you answered?” Without hesitating, Birbal replied, “If there are more crows than my answer, then some crows are visiting from other neighboring kingdoms”. “And what if there are less crows”, Akbar asked. “Then some crows from our kingdom have gone on holidays to other places”.

اکبرشاه که از این پاسخ سریع متعجب شده بود، خواست که او را دوباره بیازماید و گفت: «اگر کلاغ های بیشتری بودند، چی؟» مشاور بدون مکث پاسخ داد: «اگر بیشتر از آنچه من گفتم باشند، کلاغ های اضافی حتما از سرزمین مجاور به اینجا آمده اند تا دیداری از اینجا داشته باشند.» پادشاه پرسید: «و اگر تعداد کمتری از آنچه گفتی در اینجا باشند، چی؟» مشاور بلافاصله جواب داد: «و اگر تعداد کمتری باشد آنها همان کلاغ هایی هستند که از قلمرو پادشاهی شما برای تفریح و گردش به سرزمین های مجاور رفته اند.»