Moosakhani
0

زبان از کجا آمده است ؟

زبان از کجا آمده است؟

در مبحث آموزش ترجمه انگلیسی به این نکته می رسیم که اصلا زبان از کجا آمده است و چگونه وارد ذهن ما می شود؟ در گذشته های دور، مردم تمایل به قبول این نظریه داشتند که باید یک زبان بشری «طبیعی» وجود داشته باشد، چون وقتی بچه ها را به حال خود می گذارند، به طور طبیعی و بدون آموزگار شروع به حرف زدن می کنند. پسامتی کوس (Psammetichus)، فرعون مصر، و شاه جیمز اول، پادشاه انگلیس، دست به انجام آزمایش های عجیبی در این زمینه زدند.

تماس با افراد دیگر ضرورتی جهت اکتساب زبان اول

پسامتی کوس :”اگر نوزادانی را در انزوا بزرگ کنم، آیا در کودکی «به طور طبیعی» شروع به حرف زدن به زبان انگلیسی می کنند؟” در واقع، این کودکان بیچاره هیچ زبانی را یاد نگرفتند، و اکنون ما می دانیم که کودک بزرگ شده در انزوا؛ هرگز سخنگویی نمی آموزد. برای اکتساب زبان اول، تماس با دیگر افراد ضروری است. اما این آگاهی چیزی درباره ی نحوه ی اکتساب زبان به ما نمی گوید.

پیدایش زبان - زبان از کجا آمده است؟
پیدایش زبانی

انتقاد چامسکی از نظریه ی اسکینر (Skinner)

در سال ۱۹۵۷، بی. اف. اسکینر، روان شناس رفتارگرای آمریکایی، کتاب خود تحت عنوان رفتار کلامی (Verbal Behavior) را منتشر نمود. او در  این کتاب ادعا کرد که کودکان زبان اول خود را از طریق تلاش برای تقلید گفتار بزرگسالان اطراف خود یاد می گیرند. به نظر اسکینر، اکتساب زبان از طریق فرایند تقلید و تقویت صورت می گیرد. اسکینر: “تقلید درست گفتار بزرگسالان با تشویق و لبخند تقویت می شود، ولی از تقلید غلط با تصحیح و اخم کردن، ممانعت به عمل می آید. بنابراین، کودک به تدریج به سمت تولید کلمات و عبارات صحیح تر سوق داده می شود، تا زمانی که گفتار او دقیقا شبیه گفتار بزرگسالان شود.”

چامسکی: نظریه ی اسکینر اشتباه است! آن هم به شکلی نا امیدکننده و فاحش!

کتاب اسکینر به نحوی نیشدار و گزنده، و حتی بی رحمانه مورد انتقاد نوآم چامسکی، که در آن زمان گمنام بود، قرار گرفت. چندیدن دهه تحقیق و بررسی درباره ی زبان آموزی کودکان اطلاعات زیادی درباره ی نحوه ی یادگیری زبان اول توسط کودکان به دست داده است، و معلوم شده است که اکتساب زبان با آنچه اسکینر در نظر داشت، کاملا متفاوت است.

کودکان قانون می سازند

اگر گفته ی اسکینر درست باشد، کودکان باید گفتاری کم و بیش شبیه گفتار بزرگسالان داشته باشند، و اشتباهاتی کم و بیش تصادفی مرتکب شوند. اما می دانیم که چنین ادعایی درست نیست. ده ها تحقیق و بررسی نشان داده اند که کودکان به شیوه ای بسیار منظم به فراگیری زبان می پردازند، گفته هایی که به طور تصادفی تقریبا همان گفتار بزرگسالان هستند را تولید می کنند، و مرتکب خطاهای تصادفی نمی شوند.

کودکان قانون می سازند
کودکان قانون می سازند

چامسکی: “کودکان به کاری کاملا متفاوت دست می زنند”. کودک :”ما قاعده می سازیم”.

شکل های مختلف فعل گذشته را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید. شکل گذشته در بیشتر فعل های انگلیسی با قاعده است:

love/ loved

wash/ washed

smile/ smiled

اما بعضی از افعال، عمدتا فعل هایی که کاربرد زیادی دارند، شکل گذشته ی بی قاعده دارند:

see/ saw

take/ took

give/ gave

یادگیری شکل بی قاعده و با قاعده افعال

کودکانی که انگلیسی یاد می گیرند، این فرم های بی قاعده و متداول را خیلی سریع یاد می گیرند، و شروع به گفتن took  saw و gave می کنند. آنها پس از مدتی شروع به یادگیری فرم های با قاعده مثل loved  و washed می نمایند. ناگهان اتفاقی رخ می دهد، به این معنی که کودک تشخیص می دهد که برای ساختن زمان گذشته قاعده ای وجود دارد، و با خوشحالی شروع به گفتن فرم هایی مانند، discovered، traveled، scraped می نماید. چامسکی: “اما در عین حال، فرم هایی بی قاعده مثل saw و took را رها می کند، و شروع به گفتن فرم هایی مثل seed و taked می کند”. کودک: “فرم هایی که هرگز از بزرگسالان نشنیده بودیم”. چامسکی: “پس از آن، باز هم باید رنج و زحمت فرم های بی قاعده ای مثل saw و took را یاد بگیرد”.

روش منفی کردن فعل توسط کودکان

مشاهده ی دیگری که صورت گرفته است، اکتساب شیوه ی منفی کردن فعل توسط کودکان است. کودک در آغاز زبان آموزی هیچ نوع فعل منفی تولید نمی کند، سپس با استفاده از یک کلمه ی منفی تغییرناپذیر که در انگلیسی معمولا no است، و قرار دادن آن در آغاز پاره گفتار، شروع به تولید پاره گفتارهای منفی می کند:

No I want milk.

سپس no به کنار فعل منتقل می شود:

I no want milk.

سرانجام، افعال کمکی منفی ساز و نسبتا پیچیده ی انگلیسی ظاهر می شوند:

I don’t want milk.

نمونه ای از ساخت فعالانه

نمونه ای ساده و در عین حال عجیب، فراگیری جمع بستن اسم ها در انگلیسی است. کودک در آغاز زبان آموزی هیچ نوع اسم جمع به کار نمی برد.

سپس، آهسته آهسته، به قدر کافی جمع با قاعده را یاد می گیرد، مثل:

biscuits

cats

toys

به طوری که سرانجام قاعده ی لازم را کشف می کند.

و با خوشحالی شروع به ساختن اسم های جمع جدید می کند مثل:

catalogues

nurses

 می توانیم کودکان کم سن و سال را در مورد یادگیری این قاعده امتحان کنیم.

کلمه ی ساختگی wug

شکل کوچک و جالبی به کودک نشان می دهند، و می گویند: ببین، این یک wug است. در اینجا wug کلمه ای است ساختگی که کودک هرگز تا آن زمان آن را نشنیده است. امتحان کننده به کار خود ادامه می دهد و می گوید: نگاه کن ،این، یک wug دیگر است، حالا داریم دو تا …؟ کودکی که کلمه ی wugs را تولید می کند، این قاعده را یاد گرفته است.

 

پیشرفت کودک در ساخت قاعده ها

البته، خود شما مدت ها قبل این قاعده را یاد گرفته اید، و هر روز آن را به شیوه ای درست و موثر برای جمع بستن اسم های مختلفی که با آنها روبرو می شوید، به کار می برید. مثلا می گویید CD-Roms، wusses، laptops، e-mails و غیره. چنین مشاهداتی به وضوح نشان می دهند که کودک نمی تواند فقط با حفظ کردن و تقلید پیشرفت نماید، بلکه باید قاعده بسازد.

عمیق ترین یافته ی زبانشناسی

یکی از عمیق ترین یافته های زبان شناسی جدید همین مطلب است: کودکی که در حال یادگیری زبان اول خود است، همچنان که به پیش می رود، زبان را فعالانه می سازد. در واقع، اکثر زبان شناسان در حال حاضر متقاعد شده اند که کودکان با یک قوه ی ذهنی زیستی، که برای فراگیری زبان استعدادی است ذاتی و درونی، متولد می شوند. برای اینکه این قوه ی ذهنی فطری فعال شود، تنها به محرک هایی از جانب سایر افراد نیاز دارد.

خلق زبانی

ما انسان ها می توانیم کارهای بی شماری را انجام دهیم. می توانیم جبر یاد بگیریم، می توانیم ساختن الکل، یا نواختن گیتار، حفر چاه های نفت، تهیه ی صابون، یا اسکیت روی یخ را یاد بگیریم. می توانیم رانندگی یاد بگیریم. اما این مهارت ها جزء موفقیت های زندگی هستند.میلیارها انسان زندگی کرده اند، بدون این که هیچ یک از این چیزها را یاد بگیرند. اما همه ی کودکان سالم، صرف نظر از میزان هوش یا شرایط دیگر ، یک زبان اول را یاد می گیرند، مشروط بر این که برای انجام این کار حداقل فرصت لازم به آنها داده شود. کودکان به قدری برای یادگیری زبان آمادگی و استعدادی دارند، که حتی اگر در معرض زبانی هم قرار نگیرند، باز هم زبان یاد می گیرند.

زبان پی جین

در موارد بی شماری در تاریخ زندگی بشر، افراد مختلف در حالی دور هم گرد آمده اند، که هیچ کدام زبان دیگری را نمی دانستند. این وضعیت برای آفریقایی هایی که به عنوان برده به آمریکا رفتند، پیش آمد، یعنی برای کارگرانی که از ده ها کشور مختلف برای کار در مزارع شکر به هاوایی منتقل شدند. برای مردم پاپوا(Papua) در گینه ی نو هم چنین وضعی پیش آمد؛ که این قبایل اخیرا در کشوری جدید با صدها زبان بومی با هم یکی شدند. در چنین شرایطی، همه ی افراد بشر به یک شیوه واکنش نشان می دهند: مردم پاپوا: “ما یک زبان پی جین می آفرینیم.” پی جین زبانی است خام و مقدماتی، با واژگانی محدود، که دستور زبان دقیقی ندارد. نوعی نظام ارتباطی ضعیف محدود است، اما برای اهداف ساده کارآیی دارد، و همه ی افراد گروه استفاده از آن را یاد می گیرند.

کریول (Creole)

اما در چنین مواقعی افراد این جامعه با هم ازدواج می کنند، و دارای فرزندانی می شوند. اما زبان مادری این کودکان هرچه باشد، آنها ناچارند برای صحبت کردن با کودکان دیگر فقط از زبان پی جین استفاده نمایند. حاصل کار قابل پیش بینی است. مردم پاپوا: “تقریبا خیلی سریع ما این زبان پی جین را یاد می گیریم، و آن را تبدیل به یک زبان واقعی می کنیم. انواع اصلاحات ماهرانه را در دستور زبان آن به وجود می آوریم، مثلا جمله واره های ربطی و نشانه های شکل فعل را که زبان پی جین نداشت، به آن می افزاییم. واژگان آن را به شکلی وسیع گسترش می دهیم، به طوری که بتوانیم د رمورد هر مطلبی که می خواهیم، به راحتی صحبت کنیم.”

ساخت زبان های جدید

خلاصه اینکه، زبانی طبیعی و جدید می آفرینند و کودکانی که آن را می آفرینند نخستین سخنگویان بومی این زبان هستند. این زبان جدید را “کریول” می نامند. فقط در همین چندین سده ی اخیر، ده ها زبان کریول در جزایر کارائیب، آفریقا، در آسیا، هاوایی و چندین جای دیگر به وجود آمده است، و تمامی این زبان های کریول گواه بر وجود غریزه ی انسانی پر قدرتی هستند که زبان ها را می سازد. هنگامی که کودکان یک زبان کریول را خلق می کنند، نه تنها زبانی را یاد می گیرند که پدر و مادرشان آن ها را نمی دانستند، بلکه درست همانند کودکان ناشنوای نیکاراگوا، زبانی را یاد می گیرند، که اصلا وجود نداشت.

کریول همانند نیکاراگوآ

کریول ها مثل زبان اشاره نیکاراگوآ، مدارکی قوی به دست می دهند، مبنی بر این که یادگیری زبان اول، فقط یادگیری یک هنر، مثل اسکیت نیست، بلکه قوه ی ذهنی زبان آموزی ما جزیی از ساختار زیستی ماست، چیزی است که در ژن های ما نهادینه شده است. درست مثل نظام مکان یابی پژواک ها، که در خفاش ها می بینیم. یا مهارت های هوانوردی در فواصل دور، که در غازها دیده می شود.

نخستین سخنگویان زبانی
نخستین سخنگویان زبانی

قوه ی ذهنی منحصر به فرد زبان در انسان

در حال حاضر، بیشتر زبان شناسان معتقدند که انسان دارای قوه ی ذهنی منحصر به فرد زبان است، زیرا این قوه در ساختار زیستی اجداد دور دست ما تکامل پیدا کرده است. از آن زمان تا کنون، کودکان هنگام تولد، میلی بیولوژیکی به ساخت و کاربرد زبان در خود داشته اند.

Moosakhani