Moosakhani
0

مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی

مفهوم پارادایم در ترجمه شفاهی

مفهوم پارادایم ها در آموزش ترجمه انگلیسی – ترجمه شفاهی : بر اساس تحلیل توماس کوهن (۱۹۶۲ / ۱۹۹۶) از رشته های علمی و فرایندهای تغییر، تفکر و تحقیق علمی تحت تاثیر پارادایم هایی شکل می گیرد که از برداشت ها، مدل ها و ارزش های پایه به همراه روش های معیار مشترک همه ی اعضای جامعه ی علمی معینی تشکیل می شوند. محققان که در حوزه ی پارادایم رایج عمل می کنند، مطالعات بیشتری را طرح ریزی می کنند و نظریه های متعددی را تکامل می بخشند تا بتوانند تا جایی که امکان دارد، ابعاد متعدد این پدیده را طی فرایندی فزاینده تبیین کنند. البته نهایتا پارادایم از تبیین “بی نظمی” در داده ها باز می ماند و رویکرد های مفهومی و روش شناختی نو اهمیت می یابند و با به حاشیه راندن پارادایم کهنه، جای ان را می گیرند.

بنابراین، از دید کوهن، تبدیل پارادایم اقدام پارادایم نو به بر اندازی پارادایم کهنه است، و از این رو، چنین فرایندی فرایند تغییر انقلابی، و نه تکاملی است. بحث “بنیادی” کوهن درباره ی پیشرفت علمی در علوم طبیعی تکامل یافت اما از این بافت اصلی فراتر رفته است. برداشت کوهن این بود که علوم انسانی و اجتماعی با پارادایم ها یا “شیوه های نگرش” مختلف سازگاری بیشتری دارند. در ادامه به بررسی مفهوم پارادایم در مطالعات ترجمه ی شفاهی می پردازیم.

استحکام بخشی به پارادایم

بخشی از تحقیق در ترجمه ی شفاهی که از دیدگاه (و به دست متخصصان) سایر رشته ها اجرا شد، در مرحله ی پیش – پارادایمی قرار داشت و از اتفاق نظر گسترده در رابطه با برداشت ها، مدل ها و روش های پایه و یا حتی ادعای مربوط به موضوع مشترک مطالعه بی بهره بود. چنین ادعایی را سلسکوویچ و مکتب پاریس همراه با اولویت های متمایز در مورد برداشت ها ارزش ها و مدل های نظری پایه مطرح کردند. دیدگاه مکتب پاریس از بسیاری جهات متناقض بود و با همین تناقض ها تعریف می شد:

ترجمه ی شفاهی به معنای ترجمه ی لفظ (“رمزگردانی بین زبانی”) نبود؛ تحقیق در ترجمه ی شفاهی به زبان به مثابه یک نظام (زبان) یا به تفاوت های مختص جفت های زبانی نمی پرداخت، و براساس زبان شناسی نبود، و نیز با استفاده از روش های روان شناسی تجربی یا روان شناسی زبان اجرا نمی شد. بعد مثبت مکتب پاریس این بود که این مکتب با دیدگاه و ارزش های حرفه ی ترجمه ی شفاهی (همایشی) موافق بود و در صدد بود تا ماهیت موفقیت مترجمان شفاهی حرفه ای در ادای وظیفه ی خود را تبیین کند.

مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی
مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی

 

پارادایم IT

اصل بحث مکتب پاریس ایده ی مفهوم داری بود که در قالب نظریه ی تفسیری (IT) مطرح شد. از این رو، پارادایم تثبیتی مکتب پاریس در سال های ۱۹۷۰ را می توان پارادایم IT نامید و آن را به صورت “پارادایم نمونه گیری مکرر” توصیف کرد: تلاشی اولیه به منظور ارتقای مطالعه ی ترجمه ی شفاهی (و کتبی) به جایگاه علمی آکادمیک با تکیه بر پشتوانه ی منابع (محدود) خود.

در حالی که هم سلسکوییچ (۱۹۷۵) و هم لدرر (۱۹۸۱) از داده های تجربی استفاده کردند. پارادایم IT کاربرد آزمایش علمی به مثابه رویکردی ضروری یا حتی معتبر به تحقیق در ترجمه ی شفاهی را پیش بینی نمی کرد. در کنار گذشته نگری، اولویت به مشاهده و نیز تحلیل به شدت کیفی عمل موفقیت آمیز حرفه ای بر اساس مطالب ضبط شده و آئانئیسی شده داده شد.

علیرغم نادیده گرفته شدن توصیف نظام مند، و در عوض، گرایش به تبیین (به شدت حدسی) فرایندهای ذهنی، طبیعتا می توان ارتقای پژوهش میدانی در رتجمه ی شفاهی همایشی را زا دستاوردهای پارادایم IT محسوب کرد. این آزمایش همچنان موضوع مورد اختلاف عمده بود، و بحث بر سر معیارهای تحقیق داده بنیاد چالش علیه پارادایم IT عمدتا در زمینه های روش شناختی را شدت بخشید.

چرخش به سوی علوم (شناختی)

اتهامی که دانیل ژیل (مثلا ۱۹۹۰ الف) و سایر حرفه ای های دارای ذهنیت تحقیقی به پارادایم مکتب پاری سوارد کردند، در واقع مورد حمایت باربارا مرسر قرار گرفت که برای  جامعه ی تحقیق در ترجمه ی شفاهی همایشی، دو جناح عمدتا ناسازگار قائل بود:

  • اولویت گروه اول نوعی از اکتشاف است که لازمه ی آن دقت در فرایندهای منطقی است.

اعضای گروه به علوم طبیعی و کمیت نمایی علاقمند هستند

  • اولویت گروه دوم نوعی از اکتشاف است که نیروی عقلانی را با جدیتی نه چندان منطقی به کار می گیرد.

اعضای گروه بیشتر به رویکرد علوم انسانی و نظریه پردازی کلی علاقمند هستند.

پارادایم علوم طبیعی

بحث مرسر (۱۹۹۴ الف) صراحتا بر اساس مفهوم پارادایم کوهن قرار دارد و ا ز سلسکوویچ و لدر را بهترین نمایندگان «جامعه ی علوم انسانی» (با دقتی نه چندان منطقی) می نامد، در حالی که گرور، مرسر، لمبرت، ژیل و فابرو همگی به «پارادایم علوم طبیعی» تعلق دارند.

در عین حال که مرسر در بحث گسترده ی خود بعضی از تمایزرات مرتبط را مبهم می سازد، او نشان می دهد که آنهایی که پارادایم IT را به چالش می کشند، در دستیابی به آرزوی معیارهای دقیق تر تحقیق علمی و در پذیرش سایر رویکردهای نظری و روش شناختی، و در واقع پذیرش سایر رشته ها با هم متحد هستند. جامعه ی دارای ذهنیت علمی، در رویکرد نظری خود تحت هدایت میم مهارت های پردازش اطلاعات شناختی بود که گرور (۱۹۷۱،۱۹۷۶) و مرسر (۱۹۷۸) در مدل های پردازش شناختی خود و ژیل در مدل های تلاش خود آن را تشریح کرده اند.

پاردایم ها در ترجمه شفاهی

پردازش شناختی که پردازش شناختی (CP) در کانون توجه آن قرار دارد، به کار پیشگام گرور و شاگرد او، سیلوی لمبرت (۱۹۸۹) توجه داشت و با اشتراک گذاری عمومی برنامه ی گسترده ی علوم شناختی، رابطه ی متقابل زبان و شناخت را تبیین کرد. در واقع، تعریف تاثیرگذار گرور از ترجمه ی شفاهی (همزمان) به مثابه پردازش اطلاعات انسانی شامل هشداری جدی بریا در نظر گرفتن عوامل ماورای ساز و کار مستقل شناختی بود:

«به علاوه عوامل زبانی، انگیزشی، موقعیتی و سایر عوامل را نمی توان نادیده گرفت» (گرور ۱۹۷۶: ۱۶۷). این برنامه ی CP را بیش از این گسترش می دهد و بر نیاز به همکاری بینارشته ای تاکید دارد. در حالی که تحقیق در پارادایم CP عموما پذیرای روش ها و یافته های مربوط به سایر رشته اه بوده است، سطح پذیرش اصل بینارشته ای بودن از سوی پژوهشگران ترجمه شفاهی، متفاوت بوده است.

یکی از این پژوهشگران به شدت معتقد به بینارشته ای بودن مرسر است که هم علاقه ی اولیه ی او به علوم شناختی و هم کار اخیر او بر روی زیر لایه های عصبی کنترل زبانی در همکاری با دانشمندان علم عصب پایه (مثلا ژروه – آدلمن و دیگران ۲۰۱۱) بسیار تاثیر گذار بوده است. سابقه ی چنین چنین کاری بر روی مبانی فیزیولوژی عصب در پردازش دو یا چند زبان در مغز به دوره ی تجدید در اواسط سال های ۱۹۸۰ بر یم گردد و برای اولین بار در سمپوزیوم تریست ارائه شد.

پارادایم فیزولوژی عصبی

شواهد فیزیولوژیک عصب تحت نظارت فرانکو فابرو (متخصص فیزیولوژی عصب) در همکاری با لورا گران از دانشکده ی ترجمه ی کتبی/شفاهی در دانشگاه تریست، جمع آوری شد تا در مطالعه بر روی سازماندهی زبان ها در مغز به طور کلی در افراد دو زبانه و به طور اَخص در مترجمان شفاهی، استفاده شود.

مغز مترجم

به همین منوال اینگرید کورز (۱۹۹۴، ۱۹۹۶) در هکاری با هلموت پتچه (متخصص فیزیولوژی عصب) در دانشگاه وین، با استفاده از نقشه نگاری به روش نوار مغزی (EEG) در صدد مجسم سازی الگوهای متفاوت فعال سازی مغزی برآم، و ژورما تامولا به گروهی از دانشمندان عصب در دانشگاه تورکو پیوست تا با استفاده از برش نگاری با گسیل پوزیترون (PET) به مطالعه ی «مغز مترجم» پرداخت.

مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی
مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی

 

پارادایم NL

تامولا (۱۹۹۹) رویکرد موسوم به “نورو” را که مدل تحقیقی منحصر به فردی بود ارائه داد و آن را در مقابل “رویکرد شناختی – رفتاری” قرار داد که رد اینجا پارادایم CP نامیده می شود. بنابراین می توان از وجود پارادایم فیزولوژی عصبی / زبان شناسی عصب (NL) در مطالعات ترجمه ی شفاهی سخن گفت.  پارادایم NL  که با آغاز قرن جدید، دیگر تاثیرگذاری گذشته ی خود را نداشت، پیوند نزدیکی با فنون پیشرفته ی تصویربرداری عصب پژوهی از مغز دارد و بر آن متکی است.

نیازی به گفتن نیست که یکی از این فنون با عنوان تصویربرداری با تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) به طرز خاصی نویدبخش است. با توجه به فناوری های پیچیده ی دخیل و برداشت ها و مدل های نظری و تخصصی پارادایم NL این پارادایم احتمالا پیچیده ترین پارادایم تحقیقی به منظور مطالعه ی ترجمه ی شفاهی تا به امروز است. در عین حال، همگرایی بینارشته ای روزافزونی بین رویکردهای شناختی و فیزیولوژی عصب وجود دارد.

بنابراین لازم نیست که رویکرد نورو را بسیار متمایز از پارادایم گسترده تر CP تلقی کنیم؛ بلکه این دو جهت گیری تحقیقی در علاقه ی اساسا شناختی به پردازش زبان که رد حوزه ی به شدت بینارشته ای علوم عصب پایه ی شناختی دنبال میشود، با هم مشترک هستند: روان شناسان شناختی مسائل مربوط به رابطه ی متقابل بین زبان و حافظه را به طور روزافزون به کمک فنون تصویربرداری تعریف و مطالعه می کنند، و دانشمندان علم عصب پایه قادر هستند شواهدی از فرایندهای شناختی مانند کنترل اجرائی را ارائه کنند.

تمرکز بر تعامل

می توان گفت که پارادایم های سه گانه ای که پیشتر شناسایی شدند، بر مطالعه ی ترجمه ی شفاهی همایشی پیاپی و همزمان با جهت گیری کمابیش شناختی متمرکز هستند. “شیوه ی نگرش” اساسا نو که در اوایل سال های ۱۹۹۰ ظهور کرد، با توجه به موضوع اصلی مطالعه و چارچوب های نظری و روش شناختی، متفاوت بود.

نقطه ی تمرکز علاقه نه به سوی سخنرانی های همایشی تک گویه بلکه در جهت ترجمه ی شفاهی در موقعیت های گفتگویی تغییر کرد که نگریستن به ترجمه ی شفاهی به مثابه تولید متن مقصد یا پردازش اطلاعات شناختی برای آن از ارزش توضیحی برخوردار نبود. از این رو مطالعات پیشگام سینسیا روی سیسیلیا وادنوو با موضوع ترجمه ی شفاهی رو در رو نقطه ی عطف مفهومی و روشی تازه ای محسوب می شوند.

روی (۲۰۰۰ الف) در تز دکتری خود به سال ۱۹۸۹، تحلیلی کیفی از جلسه ای ۱۵ دقیقه ای با حضور دانش آموزان و معلم و با میانجیگری مترجم شفاهی ناشنوایان که فیلم برداری شد، ارائه کرد. روی با تمرکز بر پویایی گفتمان تعاملی و توجه خاص به فرایندهای نوبت گیری از روش های تحلیل گفتگو (روش شناسی قومی) و تحلیل گفتمان (زبان شناسی تعاملی، قوم نگاری ارتباط) بهره می گیرد.

وادنوو (۱۹۹۸) همسو با تحقیق روی اما با استفاده از رویکرد جامعه شناختی متمایزی، به اجرای پژوهش میدانی گفتمان – بنیاد بر روی مصاحبه های مهاجرتی و پزشکی روسی – سوئدی با میانجیگری مترجمان شفاهی رو در رو و رسمی سوئدی پرداخت. وادنوو با بهره گیری از مدل های گافمن به منظور تحلیل مجموعه ی نقش ها و رفتار در برخورد با میانجیگیری مترجم شفاهی بر این تاکید دارد که چگونه و چرا اقدام مترجم شفاهی از “ترجمه کردن صرف” فراتر می رود و فعالانه در “هماهنگ سازی” جملات طرفین اصلی گفتگو مشارکت می کند.

پارادایم DI

کار به شدت سازگار روی و وادنوو هم رویکرد مفهومی منسجمی به ترجمه ی شفاهی (رو در رو) بخشید و هم اساس گسترده ای از روش گفتمانی – تحلیلی را رائه کرد، و بدین وسیله پارادایم تازه ای را برای مطالعه ی ترجمه ی شفاهی به مثابه تعامل گفتگویی گفتمان – بنیاد ارائه کرد.

پارادایم DI (که به معنای پارادایم گفتگویی تعامل گرا، یا گفتمان – در – تعامل است) در طول سال های ۱۹۹۰، یعنی موقعی که ترجمه ی شفاهی برای اقلیت ها به مثابه حوزه ی قابل توجه عمل حرفه ای و حوزه ی تحقیقی مفیدی از شناخت روزافزونی برخوردار بود، قدرت قابل ملاحظه ای یافت. با توجه به جهت گیری اساسا توصیفی، و نه تجویزی پارادایم DI این پارادایم همچنین با مطالعه ی ترجمه ی شفاهی غیرحرفه ای که موضوع مورد توجه در حوزه ی بینارشته ای بود، سازگاری دارد.

مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی
مفهوم پارادایم ها در ترجمه شفاهی

هدف از بحث پارادایم در ترجمه شفاهی

هدف از بحث پارادایم ها که در اینجا ارائه شد، مصالحه بین قلمداد مطالعات ترجمه ی شفاهی که حوزه ای از تلاش های پراکنده و مجزا بدون اتفاق نظر نظری و روشی است و ایده آل سازی آن در جایگاه رشته ای است که پارادایم مشترک واحدی به آن یکپارچگی می بخشد. چنین دیدگاهی نسبت به یکپارچگی در تنوع مطالعات ترجمه ی شفاهی را می توان با اشاره به آن گروه از پژوهشگران حوزه ی ترجمه ی شفاهی تشریح کرد که کارهای قابل توجهی در بیش از یک پارادایم اجرا کرده اند:

مثلا کورز که در اجرای آزمایش روان شناختی بر روی مترجمان شفاهی ، پیشگام است، نیز در تحقیق مشترک در پارادایم NL  مشارکت داشت و داده های تجربی را در چارچوب نظری ترجمه مورد بحث قرار داد؛ پوچ هکر به اجرای پژوهش میدانی با موضوع ترجمه ی شفاهی همایشی در چارچوب کلی نظری ترجمه، و اجرای مطالعات موردی در پارادایم DI پرداخت؛ شلسینگر نه تنها درپارادایم TT نقش پیشگامی بر عهده داشت بلکه به اجرای تحقیق تجربی پیچیده در پارادایم CP پرداخت.

Moosakhani