Moosakhani
0

ریشه شناسی | گروه پسوندها با حرف m و n

ریشه شناسی | گروه پسوندها با حرف m و n

۱)پسوند  mania-:

تعریف (Definition) در آموزش لغات انگلیسی:

An irrational but irresistible motive for a belief or action

مثال (Example) به همراه معنی :

kleptomania = a mental illness in which you have a desire to steal things : جنون سرقت، میل و اشتیاق به دزدی

megalomania = when someone wants to have a lot of power for themselves and enjoys having control over other people’s lives, sometime as part of a mental illness : مرض بزرگ پنداری خویش، جنون انجام کارهای بزرگ

monomania = a very strong interest in one particular idea or subject which prevents you from thinking about anything else : دیوانگی در یک موضوع، دیوانگی ویژه

توضیحات پسوند  mania:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی دیوانگی، شیدایی، مانی می باشد.

 

۲)پسوند  manship-:

تعریف (Definition) :

[in uncountable nouns]

A particular art or skill

مثال (Example) به همراه معنی :

seamanship = sailing skill : مهارت دردریانوردی

statesmanship = skill at being a political or goverment laeader : زمامداری، سیاستمداری

توضیحات پسوند  manship:

ریشه شناسی انگلیسی
پسوند  manship به معنای مهارت، چیرگی

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی مهارت، چیرگی می باشد.

 

۳)پسوند  ment-:

تعریف (Definition) :

[in mouns]

Used to from a noun from a verb to show actions, the people who them, or their results

مثال (Example) به همراه معنی :

the goverment = the group of people who govern a country or state : فرمانداری، طرز حکوکت هیئت دولت

the replacement = when rou get something that is newer or better that the one you had before : تعویض قطعه، عوض کردن

توضیحات پسوند  ment:

پسوندیست که با فعل ترکیب می شود و تولید اسم می کند و به معنی نتیجه، پیامد، پیرو، فرایند، کار، عمل، روش می باشد.

 

۴)پسوند  mental-:

تعریف (Definition) :

[in adjectives]

مثال (Example) به همراه معنی :

governmental = relating to government : دیوانی، دولتی، حکومتی

توضیحات پسوند  mental در آموزش لغات انگلیسی از پایه:

پسوندیست که تولید صفت می کند.

 

۵)پسوند  meter- و metre-:

تعریف (Definition) :

۱٫[in nouns]

An instrument for measuring something

مثال (Example) به همراه معنی :

a thermometer = an instrument for measuring heat : دماسنج، گرماسنج

تعریف (Definition) لغات انگلیسی:

۲٫[in nouns]

Part of a metre, or a number of metres

مثال (Example) به همراه معنی :

a millimetre = a unit for measuring length. There are 1,000 millimetres in one metre : میلیمتر، یک هزارم متر

a kilometer = a unit for measuring distance, equal to 1,000 metres : کیلونتر، هزارمتر

توضیحات meter و metre :

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی سنجه، سنجش گر، سنج می باشد.

۲٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی بخشی از یک متر می باشد.

 

۶)پسوند  monger-:

تعریف (Definition) :

۱٫[in nouns]

Someone who sells a particular things

مثال (Example) به همراه معنی :

a fishmonger = someone who sells fish : ماهی فروش

wood-monger = A wood seller : هیزم فروش

تعریف (Definition) :

۲٫[in nouns]

Someone who says unpleasant things

مثال (Example) به همراه معنی :

rumour-mongers = someone who tells other people rumours : شایعه پراکن، شایعه ساز

gloom-mongers = A persone who never looks on the bright side of life : آدم بدبین

warmonger = A person who advocates, endorses, or tries to precipitate war : طالب جنگ، شیفته جنگ

توضیحات پسوند  monger در ریشه شناسی استاد انگلیسی:

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی فروشنده، چی، فروش می باشد.

۲٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی کسی که چیزهای ناخوشایند می گوید می باشد.

 

۷)پسوند  most-:

تعریف (Definition) :

[in adjectives]

Nearset to something

مثال (Example) به همراه معنی :

the northernmost twown = the town that is furthest to the north : شمالی ترین قسمت شهر

the topmost branches = the highest part : اعلی ترین، بالاترین

توضیحات پسوند  most :

پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی ترین می باشد.

 

۸)پسوند  nd-:

تعریف (Definition) :

Used for forming written ordinal numbers with 2

مثال (Example) به همراه معنی :

the 2 nd (= second) of March : دوم مارس

her 22 nd birthday : بیست و دوم

توضیحات پسوند  nd:

پسوندیست که مورد استفاده آن برای تشکیل اعداد ترتیبی ۲ می باشد.

 

۹)پسوند  ness-:

تعریف (Definition) :

[in nouns]

Used to form nouns from adjectives

مثال (Example) به همراه معنی :

loudness = Strongly audible : بلندی (در صوت)، بلندی، رسائی

sadness = the state of feeling sad : دلتنگی، حزن

توضیحات پسوند  ness:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی بودن، واری، کیفیت، وضع می باشد.

 

۱۰)پسوند  nik-:

تعریف (Definition) :

[in nouns]

Someone who is connected with a particular activity or set of be-liefs

مثال (Example) به همراه معنی :

a peacenik = someone who supports peace : (تداعی منفی) صلح خواه، صلح چی

توضیحات پسوند  nik:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی وابسته به می باشد.

Moosakhani