۱)پسوند kin-:
تعریف (Definition) :
Something smal
مثال (Example) به همراه معنی :
lambkin = A little lamb : بره کوچک
توضیحات پسوند kin:
همراهتان هستیم با آموزش لغات انگلیسی ، پسوندها سری k , l
پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی کوچک، مصغر می باشد.
۲)پسوند led-:
تعریف (Definition) :
[in adjectives]
Having a particular thing as the most important cause or influence
مثال (Example) به همراه معنی :
an export-led economic recovery = mainly involving or caused by selling goods in other countries : احیاء اقتصادی ناشی از صادرات
توضیحات:
پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی داشتن یک چیز خاص به عنوان مهم ترین علت و یا نفوذ می باشد.
۳)پسوند legged-:
تعریف (Definition) :
having legs of a type
مثال (Example) به همراه معنی :
four-legged animals : حیوانات چهار پا
توضیحات پسوند legged:
پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی دارای پا یا پایه ی بخصوص می باشد.
۴)پسوند less-:
تعریف (Definition) :
۱٫[in adjectives]
Without something
مثال (Example) به همراه معنی :
powerless = unable to stop or control something because you do not have the power : بی زور
a childless couple = having no children : بی بچه، بی اولاد
tasteless food = no particular taste : بی مزه
تعریف (Definition) :
۲٫[in adjectives]
Not doing or using something
مثال (Example) به همراه معنی :
careless = not paying enough attention : بی دقت
harmless = unable or unlikely to hurt anyone : بی ضرر
تعریف (Definition) :
۳٫[in adjectives]
Not possible to treat or affect in a particular way
مثال (Example) به همراه معنی :
on countless occasions = too many to be counted : بیشمار
tireless = working very hard : خستگی ناپذیر
در آموزش واژگان انگلیسی توضیحات پسوند less عبارت است از:
۱٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی فاقد، بی می باشد.
۲٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی فاقد، بی می باشد.
۳٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی ناتوان، غیر محتمل، نه می باشد.
۵)پسوند let-:
تعریف (Definition) :
۱٫[in nouns]
A small kind of something
مثال (Example) به همراه معنی :
booklet = a very short book : متاب کوچک، کتابچه، دفترچه
piglet = a young pig : بچه خوک
تعریف (Definition) :
۲٫[in nouns]
Piece of jewel or article of clothing worn on the part of the body
مثال (Example) به همراه معنی :
anklet = a ring or bracelet worn around your ankle : پابند، غل و زنجیر برای بستن پا
bracelet = a band or chain that you wear around your wrist : دست بند، النگو، بازوبند
توضیحات:
۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی کوچک، چه می باشد.
۲٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی هر چیز کوچکی که به بدن آویخته یا زده شود می باشد.
۶)پسوند like-:
تعریف (Definition) :
[in adjectives]
Used after a noun to say that something is similar to or typical of the noun
مثال (Example) به همراه معنی :
a jelly-like substance = any substance having the consistency of jelly : یک ماده ژله مانند
childlike simplicity = befitting a young child : بچگانه، ساده و بی آلایش
ladylike behaviour = becoming or suitable to a lady : بانو وار، با وقار، زن صفت
توضیحات پسوند like:
پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی همانند، مناسب، مثل، مانند، وش، وار می باشد.
۷)پسوند ling-:
تعریف (Definition) :
[in nouns]
A small, young, r less important type of something
مثال (Example) در به همراه معنی :
duckling = A young duck : جوجه اردک، بچه اردک
princelings = A young prince : شاهپور جوان، شاهزاده جوان
توضیحات پسوند ling:
پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی کوچک، صغیر می باشد.
۸)پسوند ling-:
تعریف (Definition) :
Time living
مثال (Example) به همراه معنی :
short-lived = existing or happening for only a short time : کم عمر، کوتاه مدت، بی دوام
توضیحات پسوند ling:
پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی دارای نوع بخصوص از زندگی می باشد.
۹)پسوند logist-:
تعریف (Definition) :
[in nouns]
Another form of the suffix-ologist
مثال (Example) به همراه معنی :
mineralogist = A scientist studies about minerals : معدن شناس
توضیحات پسوند logist:
این پسوند در ریشه شناسی لغات انگلیسی پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی شناس می باشد.
۱۰)پسوند logue- و log-:
تعریف (Definition) :
[in nouns]
Something that is written or spoken
مثال (Example) به همراه معنی :
a monologue = a speech by one persone : تک سخنگویی، صحبت یک نفری
توضیحات پسوند logue و log:
پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی سخن، نوشته می باشد.
۱۱)پسوند logy-:
تعریف (Definition) :
[in nouns]
Another form of the suffix-ology
مثال (Example) به همراه معنی :
mineralogy = the study of minerals : مبحث معدن شناسی، کان شناسی
توضیحات پسوند logy در ریشه شناسی استاد انگلیسی :
پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی شناسی می باشد.
۱۲)پسوند ly-:
تعریف (Definition) :
۱٫[In adverbs]
In a particular way
مثال (Example) به همراه معنی :
She smiled happily : خوشحالی، با مسرت
تعریف (Definition) :
۲٫[In adverbs]
Considered in a particular way
مثال (Example) به همراه معنی :
Politically speaking : از لحاظ سیاسی
A financially sound proposal : از لحاظ مالی
تعریف (Definition) :
۲٫[In adverbs]
۳٫[In adjectives and adverbs]
Happening at regular periods of time
مثال (Example) به همراه معنی :
an hourly check = done every hour : ساعتی، ساعت به ساعت
They visit monthly = once every month : ماهیانه، هر ماه
تعریف (Definition) :
۴٫[In adjectives]
Like a particular thing in manner, nature, or appearance
مثال (Example) به همراه معنی :
with queenly grace = like a queen : در خور ملکه
a motherly woman = showing the love, kindness etc of a mother : مادرانه، مادروار
توضیحات پسوند ly:
۱٫پسوندیست که تولید قید می کند و به معنی به طور خاصی می باشد.
۲٫پسوندیست که تولید قید می کند و به معنی به روش معین، تا اندازه ی معین، تا زمان معین می باشد.
۳٫پسوندیست که تولید صفت و قید می کند و به معنی روی دهنده در زمان های معین می باشد.
۴٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی مانند، ویژه ی ، درخور می باشد.