Moosakhani
0

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان در آموزش ترجمه انگلیسی : دیدگاه پینکر و بلوم از این نقص رنج می برد که چیزی در این باره که زبان ناقص چیست، نگفته اند. آیا چنین چیزی قابل تصور است که «زبانی» وجود داشته باشد، که همه ی اسم ها را داشته باشد، اما فعل ها را نداشته باشد، یا جمله های مثبت داشته باشد اما فاقد جمله های منفی باشد، یا جمله های دو کلمه ای داشته باشد ، اما ده کلمه ای نداشته باشد، یا نام های اشیاء را داشته باشد، اما عملا فاقد دستور زبان باشد؟

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان
نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

زبان های پی جین(pidgin) در نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

قبول این موضوع برای زبان شناسان دشوار است. چنین زبانی هرگز در هیچ جا دیده نشده است. تنها زبان های پی جین(pidgin) هستند که واژگانی محدود دارند، ولی عملا فاقد دستور زبان هستند. زبان های چی جین توسط افرادی خلق می شوند که نیاز به برقراری ارتباط دارند، اما زبان مشترک ندارند.

من می توانم به زبان خودم صحبت کنم

+

من می توان به زبان خودم صحبت کنم

=

ما فقط می توانیم با خلق یک زبان پی جین ارتباط برقرار کنیم.

منظور بیکرتون این است که به نظر نمی رسد روزی زبانی ببینیم که بین پی جین و زبان واقعی قرار گیرد. او چند نکته ی دیگر مربوط به پی جین ها نیز تذکر می دهد. می توان در میان کودکان بسیار کم سن و سال که تازه شروع به یادگیری زبان مادری خود نموده اند، نظام هایی را مشاهده نمود که شباهتی عجیب به پی جین ها دارند. همچنین در میان مبتلایان به آسیب های مغزی، و حتی در میان شمپانزه هایی که دانشمندان تلاش کردنده اند نوعی زبان انسانی را به آنها یاد دهند، چنین زبانی مشاهده می شود.

نتیجه گیری بیکرتون

بنابراین، بیکرتون نتیجه می گیرد که برای زبان فقط دو امکان وجود دارد:

  1. نظامی پی جین مانند و خام که نام آن را زبان پیشین می نامند(protolanguage)
  2. زبان انسانی کاملا شکوفا شده

بنابراین، نیاکان باستانی ما می بایست تقریبا یک شبه از یکی به دیگری پریده باشند؛ که علت آن اکتساب نگهانی حلقه ای مهم در مغز است. به نظر بیکرتون، کودکان قبل از حرکت به سمت زبان، زبان پیشین را کسب می کنند، برخی از افراد آسیب دیده هرگز چنین فراتر از زبان پیشین را یاد نمی گیرند، و میمون چون هرگز آخرین حلقه ی نامبرده در مغز را کسب نکرده است، می تواند زبان پیشین را یاد بگیرد، اما نمی تواند زبانی را یاد بگیرد.

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان
نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

نمونه ی شناختی دیگر

هیچ چیز قطعی نیست. حتی تا الان به یک توافق گسترده در این مورد هم نرسیده ایم که آیا باید زبان را پدیده ای کاملا مجزا بدانیم، یا این که باید آن را جزء اساسی ادراک و شناخت مان به حساب بیاوریم. عقاید زبان شناسان شناختی را که در بالا شرح دادیم، به یاد بیاورید، که در آن طبقات زبان را از نوع طبقات ادراکی (perceptual) و استعاری(metaphorical)  به حساب می آورند. اکنون به مثالی دیگر از رویکرد شناختی توجه نمایید:

اگر در انگلیسی بگوییم :

A cock is at the back of the house

فکر می کنید این پرنده باید کجا باشد؟

بدیهی است که در پشت خانه است، در سمت مخالف قسمت جلو. بسیار خوب.

اما در بسیاری از زبان ها؛ به ویژه در بخش هایی در آفریقا، وقتی گوینده می گوید، پرنده ای «در پشت خانه» است ….

منظور این است که روی بام است. ما چگونه این تفاوت را درک کنیم؟

تفاوت های استعاره ای

بنابراین، به نظر می رسد که ما جهت گیری خود را طبق چارچوب انسانی تعیین می کنیم. وقتی می گوییم پشت، یعنی آنچه در پشت ماست. اما این امر در تمامی زبان ها مصداق ندارد، یعنی در همه ی زبان ها از استعاره های یکسانی استفاده نمی شود. سخنگویان بعضی از زبان ها به صورت استعاری فکر می کنند، اما نه در چارچوب انسانی، بلکه در چارچوب جانوران چهارپا، مثل گاومیش.

مثال: پرنده ای که روی پشت گاومیش است«on the back»، کجاست؟

درست روی بدن او (on top of it)

بنابراین تفاوت در انتخاب استعاره سبب ایجاد تفاوت در معناهای کلمات واحد میشود، و زبان شناسان شناختی می گویند که در هیچ زبانی تقریبا هیچ چیز را نمی توان بدون انتخاب استعاره ی مربوط به آن بیان کرد. در واقع، زبان شناسانی نظیر رابینز برلینگ (Robins Burling) می گویند نباید زبان را در درجه ی اول یک وسیله ی ارتباطی بدانیم. برلینگ می گوید درست تر این است که زبان را وسیله ی سازمان دهی جهان، و طریقه ای برای ساخت و سازمان دهی تصاویر ذهنی بدایم.

دیدگاه برلینگ

طبق این دیدگاه، توانایی ارتباطی ما که به کمک زبان صورت می گیرد، صرفا یک محصول جنبی در شناخت زبانی ماست، گرچه مسلما یک محصول جنبی بسیار ارزشمند. اما این مطلب هم درست است که تقریبا هیچ چیز درباره ی نحوه ی پیدایش زبان نمی دانیم. طبیعی است که در این مورد نظریه های زیادی ارائه شده است، که تعدادی از آنها لحنی مطمئن و حتی قاطعانه دارند.

نظریه های مخالف در نقد دیدگاه برلینگ و نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان

برخی معتقدند که نیاکان دور ما قبل از این که بتوانند حرف بزنند، از حرکت های سر و دست استفاده می کرده اند، و گفتار از همین گونه حرکت ها به وجود آمده است. عده ای دیگر می گویند: “زبان برای هدفی خاص به وجود آمد، زیرا در ساخت و کاربرد ابزارها بسیار ارزشمند بود. انسان ها مایل بودند درباره ی رویدادها صحبت کنند.” بنابراین طبق نظریه ی اخیر، گفتار نوعی توجه صوتی است که جایگزین تیمار کردن دائمی، که امروزه در میان میمون ها به چشم می خورد؛ گردید. یا زیرا صحبت کردن باعث می شد دست های آنان آزاد باشد، تا بتوانند به دقت به یکدیگر توجه کنند.

هدف های زبان

بهترین سخنی که می توان درباره ی این تفسیرهای گوناگون گفت، این است که همه ی آنها بسیار ناموجه هستند. فوق العاده بعید است که زبان فقط برای خدمت رسانی به یک هدف خاص به وجود آمده باشد، و نیاکان ما بعدها تشخیص داده باشند که زبان می تواند برای هدف های دیگر هم به کار رود. در واقع؛ ما زبان را برای هدف های گوناگونی به کار می بریم که شماری از آنها به قرار زیرند:

نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان
نقد دیدگاه تکامل تدریجی و هدف های زبان
  • انتقال اطلاعات
  • ترغیب افراد به انجام کارها
  • متقاعد کردن افراد به باور کردن چیزی
  • سرگرم کردن دیگران
  • سرگرم کردن خود
  • حفظ و نشان دادن جایگاه ما در جامعه
  • بیان فردیت ما
  • بیان عواطف ما
  • حفظ روابط خوب (یا بد) با دیگران

اندک اند زبان شناسانی که بخواهند باور کنند که نیاکان ما صرفا برای خدمت به فقط یکی از این هدف های متعدد زبان را پدید آوردند، و بعد تصادفا کشف کردند که می توانند آن را برای یکی دو موضوع دیگر هم به کار برند. زبان بسیار غنی تر از این هاست، و در عمق وجود ما نهادینه شده است. به یاد داشته باشیم که زبان همان چیزی است که روشن تر از هر ویژگی دیگری، انسان را از سایر مخلوقات روی این سیاره متمایز می کند.

انسان بودن ما بیش از هر چیز دیگری به خاطر زبان است و علی رغم پیشرفت های آشکار و چشمگیری که در درک ماهیت زبان حاصل شده است، برای اینکه بتوانیم بگوئیم که می دانیم زبان چیست، باید راه درازی را طی کنیم.

 

Moosakhani