Moosakhani
0

نقل قول مستقیم و غیر مستقیم در زبان انگلیسی

Indirect speech & Direct 

نقل قول مستقیم و غیر مستقیم در زبان انگلیسی

در این مقاله به بررسی نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم در انگلیسی میپردازیم: هنگامی که بخواهیم گفته کسی را نقل کنیم، می توانیم این کار را به دو صورت انجام دهیم.

۱) نقل قول مستقیم: در این حالت عین گفته شخص را بدون کم و کاست بیان می کنیم.

He said, “You are mad.”

همانطور که در مثال بالا می بینید در نقل قول مستقیم جمله از دو قسمت تشکیل می شود:

قسمت اول یعنی he said، جمله گزارشی نامیده می شود. و قسمت دوم جمله نقل قول نامیده می شود که بعد از کاما و داخل گیومه قرار می گیرد.

۲) نقل قول غیرمستقیم: در این حالت گفته شخص عینا نقل نمی شود.

He said that I was mad.

به این ترتیب مشاهده می کنید که در جملات نقل قول غیر مستقیم ناچارا تغییراتی به وجود می آید که موضوع درس ما بر همین اساس است.

 

الف: اگر جمله گزارشی، یکی از زمان های حال ساده، حال استمراری، حال کامل، و یا آینده ساده باشد، در این صورت در جمله نقل قول کافیست فقط ضمیر را بر اساس جمله گزارش تغییر دهیم ولی زمان جمله را تغییر نمی دهیم.

نقل قول مستقیم:

او می گوید: ( من این کار را انجام خواهم داد.)

He says, “I will do it”

 

نقل قول غیر مستقیم:

او می گوید که آن کار را انجام خواهد داد.

He says that he will do it.

نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم
نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم

همانطور که در مثال بالا ملاحظه نمودید، i به he تبدیل شده است. (زیرا گوینده جمله گزارش he می باشد.) و باز متوجه می شوید که در زمان جمله تغییری ایجاد نشده است. (زیرا زمان جمله گزارش حال ساده می باشد.)

 

ب: اگر جمله گزارشی یکی از زمان های گذشته ساده، گذشته استمراری، گذشته کامل و … باشد، در این صورت باید زمان جمله نقل قول را تغییر دهیم. این تغییر زمان به قانون “یک زمان به عقب” معروف است. یعنی اینکه هر فعل به زمان قبلی یعنی به گذشته اش بر می گردد.

 

 نقل قول مستقیم:

او گفت: (من این کار را انجام خواهم داد.)

He said, “ I will do it”.

 

نقل قول غیر مستقیم:

او گفت که این کار را انجام می داد.

He said that he would do it.

 

تبدیل جملات از نقل قول مستقیم به غیر مستقیم

الف: تغییر در زمان ها و افعال مدال

اگر جمله گزارشی در یکی از زمان های گذشته باشد تغییر زمان ها و قید های جمله داخل گیومه به صورت های زیر انجام می گیرد:

 

نقل قول غیر مستقیم

نقل قول مستقیم

گذشته ساده

حال ساده

گذشته استمراری

حال استمراری

گذشته در آینده

اینده ساده

ماضی بعید

ماضی نقلی

ماضی بعید

گذشته ساده

might

may

had to

must

could

can

would

will

had to

have to

should

should

had

has / have

was/were

am / is / are

had been

was/were

 

He said ,” the boys play football.”

او گفت: “پسرها فوتبال بازی می کنند.”

He said that the boys played football.

او گفت که پسرها فوتبال بازی کردند.

نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم
نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم

ب: تغییر در قیدها و برخی از صفات

اگر زمان و ماکن در جمله نقل قول مستقیم با زمان و مکان در جمله نقل قول غیر مستقیم فرق داشته باشد، تغییرات زیر انجام می پذیرد:

 

نقل قول غیر مستقیم

نقل قول مستقیم

then

now

the day before/ the previous day

yesterday

before

ago

that night

tonight

that day

today

the day after/the following day/the next day

tomorrow

the following week/month/year the week/month/year after

next week/ month/year

the week/month/year before

last week/ month/ year

 

He said, “they are playing now.”

او گفت: (آنها اکنون در حال بازی کردن هستند.)

He said that they were playing then.

او گفت که انها در ان زمان در حال بازی کردن بودند.

 

ج.تغییر در ضمائر

در نقل قول غیر مستقیم چون جمله را از قول گوینده جمله گزارشی بیان می کنیم، ضمائر فاعلیف مفعولی، ملکی و انعکاسی تغییر می کنند. مثلا اگر گوینده ما he باشد، کاملا طبیعی است که ضمائر داخل گیومه بر اساس همین ضمیر (he) تغییر یابد.

 

He said, “I can read my book by myself.”

او گفت:”من به تنهایی می توانم کتابم را بخوانم.”

He said that he could read his book by himself.

او گفت که او به تنهایی می توانست کتابش را بخواند.

He said to me,”you yourself lost your watch.”

او به من گفت: (تو خودت ساعتت را گم کردی.)

He told me that I myself had lost my watch.

او به من گفت که من خودم ساعتم را گم کرده بودم.

 

چند نکته درباره کاربرد say و tell

معمولا say بدون مفعول به کار می رود.

I said that I was angry.

من گفتم (که) من عصبانی بودم.

 

اما در صورتی که say با مفعول استفاده شود، بعد از آن to به کار می رود.

I said to him I was angry.

من به او گفتم که من عصبانی بودم.

 

Tell همیشه با مفعول به کار می رود.

I told him I was angry.

من به او گفتم که من عصبانی بودم.

 

(۱)Practice

Change the following sentences from direct to indirect speech.

تمرین شماره ۱ از نقل قول غیر مستقیم :

جملات زیر را از نقل قول مستقیم به نقل قول غیر مستقیم تبدیل کنید.

۱) Carolyn said, “I will be here at noon.”

(Carolyn said she would be here at noon.)

۱) کارولین گفت: “من ظهر اینجا خواهم ماند.”

   (کارولین گفت که او ظهر در اینجا خواهد بود.)

۲) David said, “The plane will probably get in late.”

۲) دیوید گفت احتمالا هواپیما تاخیر خواهد داشت.

(said  the plane would probably get in)

۳) The boss said, “I have to finish this report by tonight.”

۳) رئیس گفت، من باید تا امشب این گزارش را تمام کنم.

(said he had to finish)

۴) The doctor said, “She’ll get well quickly.”

۴) دکتر گفت، حال او به سرعت خوب خواهد شد.

(said she’d get well)

۵) The teacher said, “Everyone has to write a three-page paper for tomorrow.”

۵) معلم گفت، همه باید یک مقاله سه صفحه ای برای فردا بنویسند.

(said everyone had to)

۶) Richard said, “I saw that movie last week.”

۶) ریچارد گفت، من آن فیلم را هفته گذشته دیدم.

(said he had seen)

۷) Janie said, “I’ve read that book.”

۷) جانی گفت، من آن کتاب را خوانده ام.

( said she had read)

۸) Suzanne said to her boyfriend, “I can’t go tonight.”

۸) سوزان به دوست پسرش گفت، من امشب نمی توانم بروم.

(told her boyfriend she couldn’t go)

۹) William said to me, “I’ll finish this tomorrow.”

۹) ویلیام به من گفت، من این را تمام خواهم کرد.

(told me he’d finish)

۱۰) She said to him, “The lights aren’t working.”

۱۰) او به او گفت، چراغ ها کار نمی کنند.

(told him the lights weren’t working)

۱۱) I said to the waitress, “This bill is wrong.”

۱۱) من به گارسون (زن) گفتم، این صورت حساب اشتباه است.

(told the waitress the bill was wrong)

۱۲) The boy said, “I’m only eight years old.”

۱۲) پسر گفت، من فقط هشت سال دارم.

(said he was only)

۱۳) Henry said, “I can meet them later.”

۱۳) هنری گفت، من می توانم بعدا آنها را ببینم.

(said he could meet)

۱۴) Ms. Bremer said, “I don’t to business that way.”

۱۴) خام برمر گفت: من این طوری معامله نمی کنم.

(said she didn’t do)

Indirect speech & Direct 

نقل قول مستقیم و غیر مستقیم (جملات سوالی)

الف.جملات سوالی با افعال کمکی

در هنگام سوالی کردن جملات نقل قول غیر مستقیم با افعال کمکی، ابتدا said to را به asked و سپس that را به if یا whether تغییر می دهیم و پس از آن جمله را از شکل سوالی به خبری تبدیل کرده و بقیه را که قبلا ذکر شد انجام می دهیم.

He said to me, “do you play tennis?”

He asked me if/ whether I played tennis.

او به من گفت: “آیا شما تنیس بازی می کنید؟”

او از من پرسید ایا من تنیس بازی کردم.

نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم
نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم

ب. جملات سوالی با کلمات پرسشی

در هنگام سوالی کردن جملات نقل قول غیر مستقیم با کلمات پرسشی کافی است به جای if یا whether از کلمات پرسشی استفاده کرده و پس از آن جمله را از شکل سوالی به خبری تبدیل کنیم و بقیه تغییرات را که قبلا ذکر شد انجام دهیم.

He said to me, “why did you arrive so late?”

He asked me why I had arrived so late.

او به من گفت: (چرا اینقدر دیر رسیدی؟)

او از من پرسید چرا اینقدر دیر رسیده بودم.

 

(۲)Practice

Change the following sentences to indirect speech.

تمرین شماره ۲ از نقل قول غیر مستقیم :

جملات زیر را به نقل قول غیرمستقیم تبدیل کنید.

۱) I asked the clerk, “How much does this cost?”

(I asked the clerk how much this cost?)

۲) Mr. Carter asked me, “Where are you going?”

۲) آقای کارتر از من سوال کرد:”داری کجا می ری؟”

(asked me where I was going)

۳) Amy asked, “Are you going to eat in the cafeteria?”

۳) ایمی سوال کرد: «آیا قصد داری در کافه تریا غذا بخوری؟»

(asked whether (if) I was going to)

۴) Roz asked, “Did you mail that letter for me?”

۴) رز سوال کرد:«آیا آن نامه را برای من پست کردی؟»

(asked whether (if) I had mailed .. for her)

۵) Delia asked me, “Where are you going on your vacation?”

۵) دلیا از من سوال کرد:«برای تعطیلاتت داری کجا می ری؟»

(asked me where I was going on my)

۶) I asked her, “Do you like my new hat?”

۶) من از او پرسیدم:«از کلاه جدید من خوشت میاد؟»

(asked her whether (if) she liked )

۷) He asked me, “How are you today?”

۷) او از من پرسید:«امروز چطوری؟»

(asked me how I was )

۸) I asked the storekeeper, “What is the price of this tie?”

۸) من از مغازه دار پرسیدم: «قیمت این کراوات چقدر است؟»

(asked the storekeeper what the price … was)

۹) She asked me, “When will you get back from your trip?”

۹) او از من سوال کرد:«چه موقع از سفرت باز خواهی گشت؟»

(asked me when I would get back from my )

۱۰) He asked her, “What time is it?”

۱۰) او از من سوال کرد: «ساعت چنده؟»

(asked her what time it was)

۱۱) The passenger asked, “When do we land?”

۱۱) مسافر سوال کرد:«کی فرود می آییم؟»

(asked when we would land)

۱۲) Then he asked, “Does it take longer to go by bus or by train?”

۱۲) او سپس سوال کرد:«آیا رفتن با اتوبوس طولانی تر ایت یا با قطار؟»

(asked whether (if) it took longer)

۱۳) She asked me, “What time is it?”

۱۳) او از من سوال کرد:«ساعت چنده؟»

(asked me what time it was )

۱۴) He asked me, “How long have you studied English?”

۱۴) او از من سوال کرد:«چه مدت انگلیسی خوانده اید؟»

(asked me how long I had studied)

 

(۳)Practice

Choose the correct form.

شکل درست کلمات را انتخاب کنید.

۱)She asked me where (was I, I was) going.

    (She asked me where I was going.)

۱)او از من پرسید من داشتم کجا می رفتم.

۲) I don’t know what (is his name, his name is).

۲) من نمی دانم اسمش چیست.(his name is)

۳)Ask him what time (is it, it is).

۳) از او سوال کن ساعت چند است.(it is)

۴) The mail carrier wants to know where (she lives, does she live).

۴) پستچی می خواهد بداند او کجا زندگی می کند.(she lives)

۵) He asked me how much (did my car cost, my car costs).

۵) او از من سوال کرد قیمت ماشینم چقدر است.(my car cost)

۶) I don’t know where (did he put, he put) those magazines.

۶) من نمی دانم او آن مجله ها را کجا گذاشت.(he put)

۷) He wants to know where (do we have, we have) our English lesson.

۷) او می خواهد بداند ما کلاس درس انگلیسی مان را کجا تشکیل می دهیم.(we have)

۸) I wonder what time (is it, it is).

۸) من نمی دانم ساعت چند است.(it is )

۹) Ask him ho old (is he, he is).

۹) از او سوال کن چند ساله است.(he is)

۱۰) He asked me how old (was I, I was).

۱۰) او از من سوال کرد چند سالم بود.( I was)

۱۱) Find out where (does she live, she lives).

۱۱) تحقیق کن او کجا زندگی می کنه.(she lives)

۱۲) I asked he where (she lived, did she live).

۱۲) من از او سوال کردم کجا زندگی می کرد.(she lived)

۱۳) We asked her whether (was she, she was) married.

۱۳) ما از او سوال کردیم آیا ازدواج کرد.(she was)

۱۴) Nathan asked me how long (had I studied, I had studied) English.

۱۴) ناتان از من سوال کرد چه مدت انگلیسی خوانده بودم.(I had studied)

۱۵) He didn’t say where (he was, was he) going.

۱۵) او نگفت داشت کجا می رفت.(he was)

۱۶) Ask him where (is Helen, Helen is).

۱۶) از او سوال کن هلن کجاست.(Helen is)

۱۷) I forgot where (did I put, I put) it.

۱۷) من فراموش کردم این را کجا گذاشتم.(I put)

۱۸) I don’t know where (does he live, he lives).

۱۸) من نمی دانم او کجا زندگی می کند.(he lives)

۱۹) He asked me when (I would, would I) return.

۱۹) او از من سوال کرد کی بر میگردم.(I would )

۲۰) Brooke asked me where (was I, I was) going.

۲۰) بروک از من سوال کرد داشتم کجا می رفتم.(I was)

۲۱) I asked him what time (could he, he could) meet us.

۲۱) من از او سوال کردم چه ساعتی می توانست ما را ببیند.(he could)

۲۲) The teacher asked me why (was I, I was) late for class.

۲۲) معلم سوال کرد چرا من برای کلاس دیر کردم.(I was)

(۴)Practice

Change each of the following questions to an indirect statement. Begin each one with the words given after it in parentheses.

تمرین شماره ۴ از نقل قول غیر مستقیم :

سوالات زیر را به نقل قول خبری غیر مستقیم تبدیل کنید. هر جمله را با کلمات داده شده داخل پرانتز شروع کنید.

 

۱) Where is director’s office? (I don’t know … .)

(I don’t know where the director’s office is.)

۱)دفتر کار رئیس کجاست؟ (من نمی دانم ….)

من نمی دانم دفتر کار رئیس کجاست.

۲) Where did miss Dale go? (He wants to know … .)

۲) خانم دیل کجا رفت؟ (او می خواهد بداند …)

(he wants to know where Miss Dale went )

۳) What time is it? (I wonder … .)

۳) ساعت چند است؟ (او نمی دانم … )

(I wonder What time it  is)

۴) In which file is the letter? (Mr. Ames wants to know … .)

۴) نامه در کدام فایل است؟ (آقای ایمز می خاوهد بداند … )

Mr. Ames wants to know  … letter is)

۵) How much does this cost? (I would like to know … .)

۵) قیمت این چند است؟ (من میل دارم بدانم…)

(I would like to know  How much this cost)

۶) How is he getting along? (The director wants to know … .)

۶) او چطور پیش می رود؟ (مدیر می خواهد بداند…)

(wants to know how he is)

۷) When is he leaving for the coast? (Not one seems to know … .)

۷) او کی عازم ساحل می شود؟ (به نظر می رسد هیچکس نمی داند…)

(seems to know when he is)

۸) When will Mr. Saki get back? (He asked me … .)

۸) آقای ساکی کی باز خواهد گشت؟ (او از من پرسید …)

(asked me when Mr. Saki would get)

۹) What is the price of this book? (She said she didn’t know … .)

۹) قیمت این کتاب چند است؟ (او گفت نمی دانست …)

(didn’t know what the price … was)

۱۰) Where is he? (Do you know … ?)

۱۰) او کجاست؟ (آیا می دانی …)

(know where he is?)

۱۱) Did he finish his examination? (The teacher asked … .)

۱۱) آیا او امتحانش را تمام کرد؟ (معلم پرسید…)

(asked whether he had finished )

۱۲) Does he live in Brooklyn? (Ask him … .)

۱۲) آیا او در بروکلین زندگی می کند؟ (از او سوال کن … )

(ask him whether he lives)

۱۳) Where did you put it? (I forget … .)

۱۳) اینو کجا گذاشتی؟ (من فراموش می کنم … )

(forget where I put it)

۱۴) What does it mean? (I asked him … .)

۱۴)  معنی این چیه؟ (من از او سوال کردم … )

(asked him what it meant )

۱۵) Where is she going? (I don’t know … .)

۱۵) او کجا می رود؟ (من نمی دانم …)

(know where she is going )

۱۶) What time is he coming back? (He didn’t tell me … .)

۱۶) او کی بر می گردد؟ (او به من نگفت…)

(tell me what time he was coming)

۱۷) Where is it? (I haven’t any idea … .)

۱۷) این کجاست؟ (من نمی دانم …)

(any idea where it is)

۱۸) Did she take it with her? (I really don’t know … .)

۱۸) آیا او این را با خود برد؟ (من واقعا نمی دانم…)

(don’t know whether she took)

۱۹) How well does she speak English? (He wants to know … .)

۱۹) انگلیسی او چطور است؟ (او می خواهد بداند…)

(know how well she speaks)

۲۰) Is he coming back today? (I’m not sure … .)

۲۰) آیا او امروز بر می گردد؟ (من مطمئن نیستم …)

(sure whether he is coming)

۲۱) Where is he going? (He didn’t tell anyone … .)

۲۱) او کجا می رود؟ (او به هیچ کس نگفت …)

(tell anyone where he was going)

۲۲) Did he return the book? (I don’t know … .)

۲۲) آیا او کتاب را پس داد؟ (من نمی دانم …)

(don’t know whether he returned)

 

Indirect speech & Direct 

الف. نقل قول مستقیم و غیر مستقیم (جملات امری و امری منفی)

برای این کار، to قبل از فعل امر اضافه می شود. Please از جمله حذف می گردد.

He said,”Put on your coat, Mary.”

او گفت: «مری کتت را بپوش.»

He told Mary to put on her coat.

او به مری گفت کتش را بپوشد.

He said to him, “Please give me your pen.”

او به او گفت:«لطفا خودکارت را به من بده.»

He asked him to give him his pen.

او از او خواست خودکارش را به او بدهد.

نقل قول مستقیم و غیر مستقیم جملات امری
نقل قول مستقیم و غیر مستقیم جملات امری

ب. نقل قول غیر مستقیم جملات امری منفی(نهی)

برای این کار، not to قبل از فعل امر اضافه می شود.

He said, “don’t stop here.”

او گفت:«دراینجا توقف نکنید.»

He warned them not to stop there.

او به انها اخطار کرد در انجا توقف نکنند.

He said, “Don’t write on the wall.”

او گفت:« روی دیوار ننویسید.»

He told them not to write on the wall.

او به آنها گفت روی دیوار ننویسند.

He said to me, “Don’t come near.”

او به من گفت:«نزیک نیا.»

He warned me not to go near.

او به من اخطار کرد نزدیک نروم.

He said to us,”If I were you, I would not live there.”

او به ما گفت: «اگر من جای شما بودم، در آنجا زندگی نمی کردم.»

He advised us not to live there.

او به ما توصیه کرد در آنجا زندگی نکنیم.

 

ج.موارد دیگر

۱٫پیشنهاد

He said , “Let’s go home.”

او گفت:«بیا به خانه برویم.»

He suggested going home.

او پیشنهاد رفتن به خانه را داد.

He said, “why don’t we call them.”

او گفت:«چرا به انها زنگ نزنیم.»

He suggested calling them.

او پیشنهاد زنگ زدن به انها را مطرح کرد.

He suggested that they call them.

او پیشنهاد کرد که به انها زنگ بزنند.

 

۲٫تشکر

He said to me, “Thank you.”

او به من گفت:«متشکرم.»

He thanked for my help.

او از کمک من تشکر کرد.

 

(۵)Practice

Change the following sentences fro direct to indirect speech.

تمرین شماره ۵ از نقل قول غیر مستقیم :

جملات زیر را از نقل قول مستقیم به نقل قول غیر مستقیم تبدیل کنید.

۱)My husband said to me, “Wait for me outside.”

    (My husband told me to wait for him outside.)

۱)شوهرم به من گفت:«بیرون منتظرم بمان.»

(شوهرم به من گفت بیرون منتظرش بمانم.)

۲) The teacher said to us, “don’t make so much noise.”

۲) معلم به ما گفت : «اینقدر سر و صدا نکنید.»

(told us not to make)

۳) He told me, “Try to come on time.”

۳) او به من گفت: «سعی موقع بیایی.»

(told me to try)

۴) He begged us, “Please send me some money at once.”

۴) او از ما خواهش کرد:«فورا مقداری پول برای بفرستید.»

(begged us please to send)

۵) He asked us, “Please sit sown for a few minutes.”

۵) او از ما خواست:«لطفا چند دقیقه ای بنشینید.»

(asked us please to sit)

۶) She said to me, “Don’t forget what I have told you.”

۶) او به من گفت :«آنچه را که به تو گفته ام فراموش نکن.»

(told me not to forget)

۷) The teacher asked us, “Please be more careful when you write your compositions.”

۷) معلم از ما خواست:«لطفا زمانی که انشاء هایتان را می نویسید بیشتر دقت کنید.»

(asked us please to be … when we wrote our)

۸) He said to me angrily, “Don’t make the same mistake again.”

۸) او با عصبانیت به من گفت :«دوباره مرتکب همان اشتباه نشو.»

(told me angrily not to make)

۹) The doctor said, “Come back again tomorrow.”

۹) دکتر گفت:«فردا دوباره بیا.»

(said to come )

۱۰) I said to him, “Don’t call me again at this late hour.”

۱۰) من به او گفتم:«دوباره در این دیر وقت به من زنگ نزن.»

(told him not to call)

۱۱) He begged me, “Please don’t mention this to Margaret.”

۱۱) او از من خواهش کرد:«لطفا این موضوع را به مارگارت نگو.»

(begged me please not to mention)

۱۲) I said to the boy, “Put the package inside the room.”

۱۲) من به پسر گفتم: «بسته را داخل اتاق بگذار.»

(told the boy to put)

۱۳) The teacher said to us, “Type your compositions.”

۱۳) معلم به ما گفت: «انشاء هایتان را تایپ کنید.»

(told us to type our)

۱۴) I said to him, “Don’t ever try that trick again.”

۱۴) من به او گفتم :«هیچگاه دوباره ان حقه را امتحان نکن.»

(told-him never to try (told him not to ever try))

 

(۶)Practice

Give in indirect speech what the teacher told you to do.

تمرین شماره ۶ از نقل قول غیر مستقیم :

آنچه را که معلم به شما گفته انجام دهید به صورت نقل قول غیر مستقیم بگویید.

 

۱) Wait outside in the hall.

(The teacher told me to wait outside in the hall.)

۱) بیرون در راهرو منتظر بمان.

(معلم به من گفت بیرون در راهرو منتظر بمانم.)

۲) Stay after class.

۲) بعد از کلاس بمان.

(the teacher told me to say)

۳) Don’t make so much noise.

۳) اینقدر سرو صدا نکن.

( The teacher told me not to make )

۴) Look out the window, but don’t open it.

۴) از پنجره بیرون را نگاه کن، اما آن را باز نکن.

(The teacher told me to look …but not open it )

۵) Stop talking to Anna.

۵) با انا حرف نزن.

(The teacher told me to Stop talking )

۶) Sit up straight in your seat.

۶) روی صندلی ات درست بشین.

(The teacher told me to sit … in my seat)

۷) Be quiet while I am talking.

۷) موقعی که من دارم حرف می زنم ساکت باش.

(The teacher told me to be quiet while she was talking)

۸) Pay more attention to what I say.

۸) به انچه که من می گویم بیشتر توجه کن.

(The teacher told me to pay … what she say )

 

(۷)Practice

Change the following to indirect speech.

تمرین شماره ۷ از نقل قول غیر مستقیم :

به نقل قول غیر مستقیم تبدیل کنید.

۱)She said, “I need a vacation.”

    (She said that she needed a vacation.)

۱)او گفت:«من نیاز به یک تعطیلی دارم.»

(او گفت که او نیاز به تعطیلی داشت.)

“They need more practice in speaking.”

آنها نیاز به تمرین بیشتری برای صحبت کردن دارند.

(said the students needed )

“These exercises are difficult for me.”

این تمرینات برای من مشکل هستند.

(said these exercises were difficult for her)

“I don’t feel well.”

من حالم حوب نیست.

(said she didn’t feel)

“Nobody can do that work as well as you.”

هیچ کس نمی تواند ان کار را به خوبی شما انجام دهد.

(said nobody could do)

“I’ll be back soon.”

من به زودی باز خواهم گشت.

(said she would be)

“I may be a few minutes late.”

من ممکن است چند دقیقه ای دیر کنم.

(said she might be)

“I have already seen that movie.”

من قبلا آن فیلم را دیده ام.

(said she had already seen)

۲) He asked me, “When did you move here?”

    (He asked me when I had moved here.)

۲)او از من سوال کرد:«کی به اینجا نقل مکان کردید؟»

(او از من پرسید چه موقع به اینجا نقل مکان کردید؟)

“Where does that girl live?”

آن دختر کجا زندگی می کند؟

(asked me where that girl lived)

“How old are you?”

تو چند ساله هستی؟

(asked me how old I was)

“What time is it?”

ساعت چند است؟

(asked me what time it was)

“Where are you going?”

داری کجا می ری؟

(asked me where I was going)

“How long have you studied English?”

چه مدتی انگلیسی خوانده ای؟

(asked me how long I had studied)

“Do you like to study English?”

دوست داری انگلیسی بخوانی؟

(asked me whether I liked)

۳) I don’t know, “When are we leaving?”

    (I don’t know when we’re leaving.)

۳) من نمی دانم:«کی حرکت می کنیم؟»

(من نمی دانم کی حرکت می کنیم.)

“Where does she live?”

او کجا زندگی می کند؟

(don’t know where she lives)

“What time is it?”

ساعت چند است؟

(don’t know what time it is)

“Where did they go?”

انها کجا رفتند؟

(don’t know where they went)

“Does she speak English well?”

آیا او انگلیسی را خوب صحبت می کند؟

(don’t know whether she speaks)

“How long has she been studying English?”

او چه مدتی انگلیسی خوانده است؟

(don’t know how long she has been studying)

“What is her first name?”

اسم کوچک او چیست؟

(don’t know what her first name is)

۴) I said to them, “Don’t be afraid.”

    (I told them not to be afraid.)

۴) من به آن ها گفتم: «نترسید.»

(من به آن ها گفتم نترسید.)

“Wait outside for me.”

بیرون منتظرم باش.

(told them to wait)

“Come back in an hour.”

تا یک ساعت دیگر برگرد.

(told them to come)

“Don’t mention this to anyone.”

این را به کسی نگو.

(told them not to mention)

“Do me a favor and come back later.”

لطفی در حقم بکن و بعدا برگرد.

(told them to do)

“Don’t go by bus.”

با اتوبوس نرو.

(told them not to go)

 

Moosakhani