
آموزش جملات شرطی نوع سوم در زبان انگلیسی
1338 بازدید بازدید
از طریق فرمول زیر با ترتیب قرار گرفتن کلمات در جملات انگلیسی آشنا می شوید :
قید زمان + قید مکان + قید حالت + مفعول مستقیم + مفعول غیر مستقیم + فعل + فاعل
I + gave + her + a book + cheerfully + at school + yesterday
من دیروز با خوشحالی کتابی را در مدرسه به او دادم
لغات مربوط به این درس:
به قدری هیجان زده | so excited |
به زحمت | hardly |
به قدری روشن | so bright |
نور، چراغ | light |
پوشاندن | cover |
گاهگاهی | from time to time |
شهردار | mayor |
دوست داشتن(در گذشته) | used to like |
البته | of course |
همچنین | as well as |
آن وقت، گاهی | now and then |
Reconstruct the following sentences and put them into good English form.
جملات زیر را دوباره با ترتیب درست انگلیسی بنویسید.
۱)Jacob has been two years in this country.
(Jacob has been in this country two years.)
۱)جاکوب به مدت دو سال در این کشور بوده است.
۲) he is studying now English at Columbia University.
۲) او اکنون در حال خواندن انگلیسی در دانشگاه کلمبیا است.
۳) he was so excited he hardly could think.
۳) او به قدری هیجان زده بود که نمی توانست فکر کند.
ترتیب قرار گرفتن کلمات در جملات انگلیسی
۴) the light was so bright that we had to cover from time to time our eyes.
۴) تابش نور انقدر شدید بود که ما مجبور بودیم گاهگاهی چشمان خود را بپوشانیم.
۵) she said that he had had already three drinks.
۵) او گفت که قبلا سه نوشیدنی نوشیده بود.
۶) I even didn’t know that it was you who was calling me.
۶) من حتی نمی دانستم این تو بودی که داشتی به من زنگ می زدی.
۷) Throw me from the bus a kiss.
۷) از اتوبوس بوسه ای برای من بفرست.
۸) Karen went to see the mayor in a new skirt.
۸) کارن با یک دامن جدید به دیدن شهردار رفت.
۹) Louise comes sometimes to our house for the lesson, and I go sometimes to hers.
۹) لوییس بعضی وقت ها برای درس خواندن به خانه ما می آید، و من گاهی به خانه او می روم.
۱۰) I used to like a lot the theater, but now I go every night to the movies.
۱۰) من قبلا تئاتر را خیلی دوست داشتم، اما حالا هر شب به سینما می روم.
۱۱) Of course, always I speak German with my family and friends.
۱۱) البته، من همیشه با خانواده و دوستانم آلمانی صحبت می کنم.
۱۲) he is studying now French as well as English.
۱۲) او اکنون در حال خواندن فرانسه و همینطور انگلیسی می باشد.
۱۳) he has been two years here; perhaps it is more even than that.
۱۳) او دو سال اینجا بوده است، شاید حتی بیشتر از این مدت.
۱۴) it was so sold that summer that we had to wear now and then our overcoats.
۱۴) آن سال تابستان هوا به قدری سرد بود که ما گاهی مجبور می شدیم پالتوهایمان را بپوشیم.
۱۵) i have every day to write a lot of letters in English.
۱۵) من هر روز باید نامه های زیادی به انگلیسی بنویسم.
۱۶) he said that he had seen already that movie.
۱۶) او گفت که قبلا آن فیلم را دیده بود.
۱۷) he comes seldom to the lesson on time.
۱۷) او به ندرت به موقع به کلاس درس می آید.
۱۸) Simon gave me this morning your message.
۱۸) سایمون امروز صبح پیغامت را به من داد.
۱۹) please read slowly the whole sentence.
۱۹) لطفا کل جمله را به آرامی بخوان.
۲۰) we went last night to the theater.
۲۰) ما دیشب به تئاتر رفتیم.
ترتیب قرار گرفتن کلمات در جملات انگلیسی
قیدهای زمان مانند : (last month و last week و yesterday و غیره ) معمولا در آخر جمله می آیند. اما گاهی اوقات برای تاکید، آنها را در اول جمله می آوریم.
I saw Ms. Anderson yesterday.
من خانم اندرسن را دیروز دیدم.
On Wednesday you are due in court.
روز چهارشنبه شما باید در دادگاه باشید.
قید های تکرار (often, usually, sometimes, rarely, ever و غیره ) قبل از فعل اصلی و بعد از فعل کمکی به کار می روند.
He always comes to class late.
او همیشه دیر به کلاس می آید.
Does she always come to class late?
آیا او همیشه دیر به کلاس می آید؟
She is never late for class.
او هیچ وقت دیر به کلاس نمی آید.
He has always come latte to class.
او همیشه دیر به کلاس آمده است.
We don’t usually eat in the cafeteria.
ما معمولا در کافه تریا غذا نمی خوریم.
Place the indicated adverb in the correct place in these sentences.
در این جملات قیدهای داخل پرانتز را در جای مناسب آنها قرار دهید.
۱) I saw Mr. Manchester in the cafeteria.(yesterday)
(I saw Mr. Manchester in the cafeteria yesterday)
۱)من دیروز آقای منچستر را در کافه تریا دیدم.
۲) Sam has been a very careful worker.(always)
۲) سم همیشه کارگر بسیار دقیقی بوده است.
۳) he goes to Boston on business trips.(often)
۳) او اغلب برای سفرهای تجاری به بوستون نی رود.
۴) he stays with me.(seldom)
۴) او به ندرت نزد من می ماند.
۵) She accepted the raise. (cheerfully)
۵) او با شادمانی اضافه حقوق را پذیرفت.
۶) She plays the piano. (well)
۶) او پیانو را به خوبی می نوازد.
۷) He is planning to visit us at our home. (tonight)
۷) او قصد دارد امشب ما را در خانه مان ببیند.
۸) She has spoken to me. (never)
۸) او هرگز با من صحبت نکرده است.
۹) Alice replaced the pieces. (carefully)
۹) آلیس قطعات را با دقت تعویض کرد.
۱۰) Al is late for class. (always)
۱۰) ال همیشه دیر به کلاس می آید.
۱۱) He has prepared his lessons. (always)
۱۱) او همیشه درس هایش را آماده کرده است.
۱۲) We went for a walk in the park. (on Sunday)
۱۲) ما روز یک شنبه برای پیاده روی به پارک رفتیم.
۱۳) We go for a walk in the park on Sunday. (usually)
۱۳) ما معمولا روز یکشنبه برای پیاده روی به پارک می رویم.
ترتیب قرار گرفتن کلمات در جملات انگلیسی
۱۴) Do you go for a walk on Sunday? (ever)
۱۴) آیا شما اصلا یکشنبه برای پیاده روی به پارک می روید؟
۱۵) I go for a walk on Sunday. (never)
۱۵) من هرگز روز یکشنبه برای پیاده روی نمی روم.
۱۶) I spoke to Ellen about that matter. (on Tuesday)
۱۶) من روز سه شنبه درباره آن موضوع با الن صحبت کردم.
۱۷) He promised to give me an answer. (in the morning)
۱۷) او قول داد پاسخ را صبح به من بدهد.
۱۸) Have you visited Chicago? (ever)
۱۸) آیا تاکنون از شیکاگو دیدن کرده ای؟
۱۹) Do you eat in the cafeteria? (usually)
۱۹) آیا معمولا در کافه تریا غذا می خوری؟
۲۰) Have you eaten in the cafeteria? (ever)
۲۰) آیا تاکنون در کافه تریا غذا خورده ای؟
۲۱) Have you finished writing your exercises? (yet)
۲۱) آیا تا حالا نوشتن تمریناتت را تمام کرده ای؟
۲۲) I have spoken to him about that. (often)
۲۲) من اغلب در آن مورد با او صحبت کرده ام.
۲۳) Have you spoken to him about that? (ever)
۲۳) آیا تو تاکنون در آن مورد با او صحبت کرده ای؟
۲۴) Has he been late for his classes? (always)
۲۴) آیا او همیشه دیر به کلاس هایش آمده است؟
۲۵) I have been to Mr. Vernon, Washington’s home. (never)
۲۵) من هرگز به مانت ورنون، خانه واشنگتن نرفته ام.
۲۶) I have read that book. (twice)
۲۶) من دوبار آن کتاب را خوانده ام.
۲۷) I have read it. (never) Have you read it? (ever)
۲۷) من هرگز آن را نخوانده ام.آیا تو تا حالا آن را خوانده ای؟
۲۸) Mr. and Mrs. Smith visited their daughter in college. (last week)
۲۸) آقا و خانم اسمیت هفته گذشته دخترشان را در دانشگاه دیدند.
۲۹) He is too busy to each lunch. (often)
۲۹) او اغلب آنقدر گرفتار است که ناهار نمی خورد.
۳۰) He is leaving for Denver. (tomorrow)
۳۰) او فردا عازم دنور می شود.