Moosakhani
0

داستان ریشه شادی به انگلیسی | The Origin of Happiness

داستان ریشه ی شادی: The Origin of Happiness

روزی روزگاری پسرکی بود که به ندرت پیش می آمد اسباب بازی یا پولی داشته باشد. با این حال او پسر بچه ی خیلی شادی بود و می گفت آنچه باعث خوشحالی او می شود، انجام کار برای دیگران است و بدین طریق به احساس خیلی خوبی در درون خود می رسد.

 

اما هیچ کس واقعا او را باور نمی داشت و مردم فکر می کردند که او خل و دیوانه است.

 

او تمام روز خود را صرف کمک کردن به دیگران، کار در انجمن های خیریه برای یاری به فقیرترین ها و مراقبت از حیوانات می کرد و کمتر پیش می آمد که برای خودش هیچ کاری انجام دهد.

 

تا اینکه روزی پسرک با پزشک مشهوری ملاقات کرد و از آنجا که رفتار پسربچه برای پزشک خیلی عجیب بود، تصمیم گرفت تا درباره ی او تحقیق کند. بنابراین پزشک با مجموعه ای از دوربین ها و لوله های پیچیده کار تحقیق و ثبت آنچه را که در درون پسرک در حال وقوع بود، آغاز کرد. وانچه پزشک کشف کرد، شگفت انگیز بود.

 

هر بار که پسرک کار خوبی انجام میداد، هزار فرشته ی کوچک دور قلب او جمع می شدند و شروع به غلغلک دادن او می کردند

 

همین موضوع علت شادی او را بیان می کرد. اما دکتر به تحقیق خود ادامه داد تا اینکه کشف کرد که همه ی ما آدمها در درون خود دارای هزار فرشته ی کودک هستیم. متأسفانه او دریافت از آنجا که ما به ندرت به انجام کارهای خوب اقدام می کنیم، این فرشته ها اکثر اوقات سرگردان هستند.

 

بدین ترتیب این پزشک به رمز و راز شاد بودن پی برد و ما اکنون به لطف نیکوکاری آن پسربچه دقیقا میدانیم که چگونه باید احساس شاد بودن را در خود بیدار کنیم.

There was once a boy who hardly had any toys or money Nevertheless, he was a very happy little boy. He said that what made him happy was doing things for others, and that doing so gave him a nice feeling inside.


However, no one really believed him; they thought he was loopy.


He spent all day helping others, dispensing charity to the poorest, and looking after abandoned animals. Very seldom did he ever do anything for himself.


One day, he met a famous doctor who thought the boy’s case was so peculiar that he decided to investigate him. So, with a complex system of cameras and tubes, the doctor managed to record what was happening inside the boy. What he discovered was surprising.


Each time the boy did something good, a thousand tiny angels gathered around the boy’s heart and started tickling it.


That explained the boy’s happiness, but the doctor continued studying until he discovered that we all have our own thousand angels inside us. Unfortunately, he found that, as we do so few good things, the angels spend most of their time wandering about, bored.


And so it was that the secret to happiness was discovered. Thanks to that little boy we now know exactly what we have to do to feel our hearts being tickled.

فایل صوتی داستان ریشه ی شادی

لغات کاربردی انگلیسی داستان ریشه ی شادی

اسباب بازی

باور داشت

فقیرترین ها

دوربین ها و لوله های پیچیده

هزار فرشته ی کوچک

دقیقا

کاهش دهند

جستجو کردند

شناکنان

اینستاگرام استاد انگلیسی

با کلی پست های آموزشی رایگان

Moosakhani