Moosakhani
0

ریشه شناسی | گروه پسوندها با حرف c و d

۱)پسوند  cade-:

تعریف (Definition) :

Procession

به مثال (Example)پسوند cade در این بخش از  آموزش لغات انگلیسی با روش ریشه شناسی به همراه معنی توجه کنید:

motorcade = a line of official cars, including a car carrying an important person, that is travelling somewhere : کاروان موتوری

توضیحات پسوند  cade:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی سان، ردیف مشایعت کنندگان، زنجیره ی همراهان می باشد

 

۲)پسوند  Central-:

تعریف (Definition) :

[in nouns]

Full of a particular type of thing or person

مثال (Example) به همراه معنی :

Mosquito-central = full of mosquitos : پر از پشه

Yuppie-central = full of rich young people : پر از جوان تحصیل کرده و پر درآمد

توضیحات پسوند  Central:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی مرکزی می باشد.

 

۳)پسوند  centric-:

تعریف (Definition) :

[in adjectives]

Giving most attention to a particular thing, person, or group

مثال (Example) به همراه معنی :

Male centric = giving males most attention : مرد محور

توضیحات پسوند  centric:

پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی دارای تعداد به خصوص مرکز، دارای چیز به خصوصی در مرکز می باشد.

 

۴)پسوند  cide- و cidal- و cidally-:

تعریف (Definition) :

[in nouns]

Another form of the suffix- icide

مثال (Example) به همراه معنی :

genocide = killing a whole race of people : نژاد ستیزی، کشتار دسته جمعی

تعریف (Definition) :

[in adjectives]

مثال (Example) به همراه معنی :

a genocidal regime = the deliberate murder of a whole group or race of people : مربوط به قتل عام

تعریف (Definition) :

[in adverb]

مثال (Example) به همراه معنی :

Homicidally = Having a tendency to commit homicide : وابسته به ادمکشی

 

توضیحات پسوند  cide و cidal و cidally در ریشه شناسی استاد انگلیسی:

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی کشنده، کشتن می باشد

۲٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی وابسته به کشتن یا کشندگی می باشد.

۳٫پسوندیست که تولید قید می کند و به معنی وابسته به کشتن یا کشندگی می باشد.

 

 

۵)پسوند  coated-:

تعریف (Definition) :

۱٫covered with a thin layer of metal, plastic etc

مثال (Example) به همراه معنی :

metal-coated : با پوشش فلزی

plastic-coated : پلاستیکی

تعریف (Definition) :

۲٫wearing a white coat, fur coat etc

مثال (Example) به همراه معنی :

fur-coated : خز پوشش داده شده

white-coated : سفید پوشش داده شده

 

توضیحات پسوند  coated:

۱٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی پوشش داده شده با یک لایه نازک از فلز ، پلاستیک می باشد.

۲٫پسوندیست که تولید صفت می کند و به معنی پوشیدن لباس می باشد.

 

۶)پسوند  consuming-:

تعریف (Definition) :

using a lot of something such as time, energy, or space

مثال (Example) به همراه معنی :

a time-consuming job : شغل وقت گیر

energy-consuming labour : کار انرژی بر

توضیحات پسوند  consuming :

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی – گیر، – بر می باشد.

 

۷)پسوند  cracy-:

تعریف (Definition) :

Another form of the suffix –ocra- cy

مثال (Example) به همراه معنی :

bureaucracy = a complicial system that is annoying or confusing because it has a lot of rules, processes : بوروکراسی، دیوان سالاری

توضیحات پسوند  cracy:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی سالاری، حکومت می باشد.

 

۸)پسوند  craft-:

تعریف (Definition) :

۱٫[in nouns]

A vehicle of particular type

مثال (Example) به همراه معنی :

spacecraft = a vehicle that able travel in space : ناویز، فضاپیما، سفینه فضایی

hovercraft = a vehicle that travels just above the surface of land or water : رسانگری که به فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح و بدون تماس با آن حرکت می کند

aircraft = a plane or other vehicle that can fly : هواپیما، طیاره

تعریف (Definition) :

۲٫[in nouns]

Skill of a particular kind

مثال (Example) به همراه معنی :

statecraft = skill in government : سیاست مداری، کشور داری

stagecraft = skill in acting , directing etc in plays : فن مایش و صحنه سازی

توضیحات پسوند  craft:

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی ناو، وسیله نقلیه از یک نوع خاص می باشد.

۲٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی ساخت، کار می باشد.

 

۹)پسوند  crat-:

تعریف (Definition) :

[in nouns]

Another form of the suffix –ocrat

مثال (Example) به همراه معنی :

bureaucrat = someone who works in a bureaucracy and uses official rules very strictly : مامور اداری، مامور دولتی، دیوان سالار

توضیحات:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی هوادار، پیرو، عضو می باشد.

 

۱۰)پسوند  cratic- و cratically-:

تعریف (Definition) :

[in adjectives]

مثال (Example) به همراه معنی :

Technocratic = a form of government in which scientists and technical experts are in control : تکنوکرات

تعریف (Definition) :

[in adverbs]

مثال (Example) به همراه معنی :

bureaucratically = involving a lot of complicated official rules and procsses : بوروکراتیک

توضیحات پسوند  cratic و cratically:

۱٫پسوندیست که تولید صفت می کند

۲٫پسوندیست که تولید قید می کند

 

۱۱)پسوند  cy-:

تعریف (Definition) :

۱٫[in nouns]

The state or quality of being something

مثال (Example) به همراه معنی :

accuracy = the ability to do something in an exact way without making a mistake : دقت و صحت، درجه دقت

bankruptcy = the state of being unable to pay your debts : ورشکستگی، توقف بازرگان

تعریف (Definition) :

۲٫[in nouns]

A particular rank or position

مثال (Example) به همراه معنی :

baronetcy = the rank of a baronet : مقام و مرتبه بارونی

magistracy = the official position of a magistrate, or the time during which someone has this position : ریاست کلانتری یا دادگاه بخش

توضیحات پسوند  cy:

ریشه شناسی زبان انگلبیسی
پسوند  cy به معنی مقام و رتبه

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی حالت، چگونگی می باشد

۲٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی مقام، رتبه می باشد.

 

۱۲)پسوند  dom-:

تعریف (Definition) :

۱٫[In uncountable nouns]

The state of being something

مثال (Example) به همراه معنی :

freedom = the state of being free and allowed to do what you want : آزادی، استقلال، معافیت

boredom = the quality of being boring : ملامت، خستگی

تعریف (Definition) :

۲٫[In countable nouns]

a)An area ruled in a particular way

مثال (Example) به همراه معنی :

kingdom = a country ruled by a king or queen : مملکت یا کشور پادشاهی

تعریف (Definition) :

b)A particular rank

مثال (Example) به همراه معنی :

dukebom = the rank of a duke : قلمرو دوک

توضیحات پسوند  dom:

۱٫پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی بودن، وجود می باشد.

۲٫(a پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی همه ی دسته یا گروه به خصوص می باشد.

(b پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی مقام، رتبه می باشد.

 

۱۳)پسوند  drome-:

تعریف (Definition) :

A large place

مثال (Example) به همراه معنی :

aerodrome = a place that small planes fly from : فرودگاه هواپیما

توضیحات پسوند  drome:

پسوندیست که تولید اسم می کند و به معنی میدان بزرگ می باشد.

برای مشاهده آموزش های جذاب واژگانی بیشتر، به بخش آموزش لغات انگلیسی هم یه سر بزنید!

 

Moosakhani