۱)پیشوند -Mac:
تعریف (Definition) :
Son of (often used in last names)
مثال (Example) به همراه معنی :
McCarthy = Mccarty, it is an anglicized form of the Gaelic “Mac Carthaigh,” the prefix “Mac” denothing son of, plus the byname “Carthach” meaning “loving” : مک کارتی
McColl = MacColl is a Scottish surname shared by several notable people : مک کول
McDonalds = Mac means “son” and Dhomhnaill means “of Domhanall” : مک دونالد
توضیحات پیشوند -mac:
همراهمان باشید با آموزش لغات انگلیسی از پایه، پیشوندها سری M,N .
پیشوند -mac ، پیشوندیست به معنی فرزند که اغلب در نام خانوادگی گیلیک اسکاتلندی و ایرلندی ها به کار برده می شود.
۲)پیشوند -Macro:
تعریف (Definition) :
Large and concerning a whole system rather than particular parts of it OPP micro
مثال (Example) به همراه معنی :
macroeconomics = the study large economic systems such as those of a whole country or area of the world : اقتصاد کلان
macromolecular = A very large molecule : ساختارهای ماکرومولکولی
توضیحات پیشوند -Macro:
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Makros که به معنی دراز مدت، طولانی، بزرگ، کلان می باشد.
۳)پیشوند -Mal:
تعریف (Definition) :
Bad or badly
مثال (Example) به همراه معنی :
a malformed limb = wrongly shaped : بدریخت، ناقص، بد شکل
The children had been maltreated = treated cruelly : بد رفتاری کردن
توضیحات پیشوند -mal:
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Malus که به معنی بد می باشد.
۴)پیشوند -Man(u):
تعریف (Definition) :
Hand
مثال (Example) به همراه معنی لغات انگلیسی:
manuscript = a book written by hand : دست خط، کتاب خطی، نسخه خطی
manual = manual work involes using your hands or your physical strength rather than your mind : انجام شده یا ساخته شده توسط دست
توضیحات پیشوند -Man(u) :
پیشوندیست که مشتق از کلمه لاتین Manu که به معنی دست می باشد.
۵)پیشوند -Matri و -Mater:
تعریف (Definition) :
۱٫Concerning mothers
مثال (Example) به همراه معنی :
Matricide = the crime of murdering your mother : مادر کشی
Maternal = relating to motherhood : مادرانه
تعریف (Definition) :
۲٫Concerning women
مثال (Example) به همراه معنی :
Matriarchal society = ruled or controlled by women : جامعه مادر سالار
توضیحات پیشوند –
و -Mater:
۱٫پیشوندیست که به معنی مادر می باشد.
۲٫پیشوندیست که به معنی زنان می باشد.
۶)پیشوند -Maxi:
تعریف (Definition) :
۱٫Most , very, large
مثال (Example) به همراه معنی :
maxi-budget : بودجه زیاد
maxi-taxi = Maxi taxis are private, owner-operated minibuses in Trinidad and Tobago that are used in public transport : تاکسی بزرگ
تعریف (Definition) :
۲٫(of clothing) “long, nearly an-kle-length”
مثال (Example) به همراه معنی :
maxi coat : کت بلند
maxi skirt = a long skirt or skirt part, as of a coat or dress, ending below the middle od the calf but above the ankle : پیراهن زنانه دامن بلند
تعریف (Definition) :
۳٫“of great scope or intensity”
مثال (Example) به همراه معنی :
maxi-devaluation = a deliberate downward adjustment of the value of a country’s currency relative to another currency, group of currencies or standard : کاهش ارزش
maxi-service = very large in comparison with other of its kind : خدمات وسیع
توضیحات پیشوند -maxi:
۱٫پیشوندیست که به معنی خیلی یا بزرگ می باشد
۲٫پیشوندیست که به معنی بلند (لباس) می باشد.
۳٫پیشوندیست که به معنی دامنه وسیع یا شدت می باشد.
۷)پیشوند -Mega:
تعریف (Definition) :
۱٫[In nouns] A million – used with units of measurement
مثال (Example) به همراه معنی :
۱,۰۰۰ megawatts of electricity = a million watts : یک میلیون وات
تعریف (Definition) :
۲٫extremely
مثال (Example) به همراه معنی :
She’s earning megabucks now = a very large amount of money : یک میلیون دلار
تعریف (Definition) :
۳٫Very big
مثال (Example) به همراه معنی :
a megastore = a very large retail store : فروشگاه بزرگ
توضیحات پیشوند -mega:
۱٫پیشوندیست که به معنی یک میلیون می باشد که نقش اسم را ایفا می کند.
۲٫پیشوندیست که به معنی خیلی می باشد
۳٫پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Megas که به معنی بزرگ می باشد.
۸)پیشوند -Meta:
تعریف (Definition) :
۱٫beyond or at a higher level
مثال (Example) به همراه معنی :
metaphysical = beyond ordinary physical things : ما بعدالطبیعی، متا فیزیکی
تعریف (Definition) :
۲٫relating to a change of state or position
مثال (Example) به همراه معنی :
metabolism = the process of changing food into energy : متابولیسم ، سوخت و ساز
توضیحات پیشوند -meta:
۱٫پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Meta که به معنی فراتر می باشد.
۲٫پیشوندیست که به معنی تغییر حالت یا وضعیت می باشد.
۹)پیشوند -Micro:
تعریف (Definition) :
[in nouns, adjectuves , and adverbs] Extremely small
مثال (Example) به همراه معنی :
Microelectronics = the practice or study of designing very small electrical circuits that are used in computers : میکروالکترونیک
a micro-organism = a living thing that is so small that it cannot be seen without a microscope : جانوران کوچک و میکروسکوپی ، ریز جاندار
توضیحات پیشوند -micro:
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Mikros که به معنی کوچک ؛ کم می باشد که نقش قید، اسم یا صفت را ایفا می کند. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به mini، macro
۱۰)پیشوند -Micro:
تعریف (Definition) :
Middle
مثال (Example) به همراه معنی :
a young woman in her mid-twenties = the time of life between 20 and 30 : اواسط بیست سالگی
The mid-sixties were a turning point in sports car design = the time of the between 60 and 70 : اواسط دهه شصت
in mid-July = the middle part of July : اواسط ماه جولای
midmorning = the middle of the period from sunrise to noon : وسط صبح
He stopped mid-sentence = in the middle of a sentence or utterance : وسط جمله
in midair = in the air or the sky, away from the ground : وسط هوا
توضیحات پیشوند -Mid:
این پیشوند در ریشه شناسی لغات انگلیسی ، پیشوندیست که مشتق از کلمه انگلیسی قدیم Midde که به معنی وسط می باشد.
۱۱)پیشوند -Milli:
تعریف (Definition) :
A 1,000 th part of a unit
مثال (Example) به همراه معنی :
millilitre = a unit for measuring an amount of liquid There are 1,000 millilitres in one litre : میلی متر
billion = the number 1,000,000,000 : بیلیون، میلیارد، هزار میلیون
توضیحات پیشوند -Milli:
پیشوندیست که مشتق از کلمه لاتین Mille که به معنی هزار یا یک هزارم می باشد.
۱۲)پیشوند -Mini:
تعریف (Definition) :
Very small or short, compared with others of the same kind
مثال (Example) به همراه معنی :
All the hotel’s bedrooms have a mini-bar, telephone and radio = a small fridge in a hotel bedroom , in which drinks are kept : مینی بار (بار مشروب کوچک)
a mini-screen TV : تلویزیون صفحه کوچک
توضیحات پیشوند -Mini:
پیشوندیست که به معنی صفحه کوچک می باشد.
۱۳)پیشوند -Mis:
تعریف (Definition) :
۱٫Bad or badly
مثال (Example) به همراه معنی :
Misfortune = bad luck : بد شانسی
He’s been misbehaving = to behave badly : بد رفتاری کردن
تعریف (Definition) :
۲٫Wrong or wrongly
مثال (Example) به همراه معنی :
a miscalculation = a wrong judgment about a situation : محاسبه اشتباه، پیش بینی غلط
I misunderstood you = to fail to underestand someone or something correctly : درست نفهمیدن، بد تعبیر کردن
تعریف (Definition) :
۳٫Used to refer to an opposite or the laxk of something
مثال (Example) به همراه معنی :
What caused this anger and mistrust? = lack of trust : بد گمانی ، اطمینان نکردن به
توضیحات پیشوند -Mis:
۱٫پیشوندیست که مشتق از کلمه انگلیسی قدیم Mis و فرانسه جدید Mes که به معنی بد یا به صورت بد می باشد.
۲٫پیشوندیست که به معنی غلط یا به صورت غلط می باشد.
۳٫پیشوندیست که به صورت معنی عدم چیزی می باشد.
۱۴)پیشوند -Mock:
تعریف (Definition) :
۱٫used to show that an attitude or feeling is pretended, not real
مثال (Example) به همراه معنی :
mock-sympathetic words : کلمات حاکی از همدردی کاذبانه
a mock battle = Mock combat involes the execution of combative actions without intent to harm. : جنگ زرگری، نبرد وانمودین
تعریف (Definition) :
۲٫Copying a particular style, es- pecially of buiding
مثال (Example) به همراه معنی :
a mock-Tudor fireplace = of architecture which imitates the style of the Tudor period : (معماری) سبک تیودور
توضیحات -Mock:
۱٫پیشوندیست که مشتق از کلمه فرانسه قدیم mocquer که به معنی وانمودین، ظاهری (نه واقعی)، ساختگی، دروغین، دروغی ، کاذب می باشد.
۲٫پیشوندیست که به معنی کپی کردن یک سبک خاص، به ویژه ساختمان می باشد.
۱۵)پیشوند -Mono:
تعریف (Definition) :
One
مثال (Example) به همراه معنی :
a monoplane = a plane with only one wing on each side : هواپیمای یک باله
a monolingual dictionary = dealing with only one language : یک زبانه
توضیحات پیشوند -mono:
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Monos که به معنی یک و تک و واحد می باشد.
۱۶)پیشوند -Multi:
تعریف (Definition) :
More than one SYN many
مثال (Example) به همراه معنی :
Multicoloured = having many different colours : چند رنگه
A multistory office block = a multi-storey building has many elvels or floors : چند طبقه
توضیحات -Multi در مجموعه لغات انگلیسی:
پیشوندیست که مشتق از کلمه لاتین Multuss که به معنی چند می باشد.
۱۷)پیشوند -Nano:
تعریف (Definition) :
One billionth part of a unit
مثال (Example) به همراه معنی :
Nanometer = a billionth of a metre : یک بیلونیم متر
توضیحات پیشوند -Nano:
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Nanos که به معنی یک بیلیونیم می باشد.
۱۸)پیشوند -Neo:
تعریف (Definition) :
Based on style , set of ideas, or political system that existed in the oast SYN new
مثال (Example) به همراه معنی :
neo-Georgian architecture = Late-C19 and early C20 Englich and American architecture inspired by C19 Georgian domestic architecture, usually featuring brick facades with rubbed-brick dressings, sash-windows, and door-cases with fanlights : وابسته به سبک هنری دوره پادشاهی جرج ها یا ژرژها (از جرج اول تا ششم)
neocolonialism = when a powerful country uses its economic and political influence to control another country : استعمار نو، نو استعماری
توضیحات پیشوند -Neo:
پیشوند -Neo در آموزش لغات انگلیسی، پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Neo که به معنی جدید می باشد.
۱۹)پیشوند -Nephr(o):
تعریف (Definition) :
Kidney
مثال (Example) به همراه معنی :
nephritis = inflammation of the kidneys : اماس گرده، ورم مفرد کلیه
توضیحات پیشوند -Nephr(o):
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی nephros که به معنی کلیه می باشد.
۲۰)پیشوند -Neuro و -Neur :
تعریف (Definition) :
Relating to the nevers
مثال (Example) به همراه معنی :
neurosurgery = Surgery of the brain or other nerve tissue : جراحی اعصاب
توضیحات پیشوند -Neuro و -Neur :
پیشوندیست که مشتق از کلمه یونانی Neuron که به معنی اعصاب می باشد.
۲۱)پیشوند -Non:
تعریف (Definition) :
۱٫[In adjectives, nouns, and adverbs] used to say that someone or something is not a paricular thing, or does not do a particular thing
مثال (Example) به همراه معنی :
Non-British visitors : غیر بریتانیایی
a non-smoker = someone who does not smoke : غیر سیگاری
a non-stope flight = one in which a plane flies from one place to another without stopping on the way : بدون توقف
تعریف (Definition) :
۲٫[In nouns]Used to refer to a situation where a particular action did not happen or will not happen
مثال (Example) به همراه معنی :
They were very disappointed at his non-appearance = The fact that he did not go to an event where he was expected : عدم حضور
توضیحات پیشوند -Non:
۱٫پیشوندیست که مشتق از کلمه لاتین Non که به معنی کلمه را برعکس یا منفی می کند و نقش اسم، قید یا صفت را ایفا می کند.
۲٫پیشوندیست که معنی کلمه را برعکس یا منفی می کند و نقش اسم را ایفا می کند.
۲۲)پیشوند -Nor:
تعریف (Definition) :
A prefix meaning ‘north’, used especially by sailors
مثال (Example) به همراه معنی :
nor ‘ east = northeast : شمال شرقی
nor ‘ west = northwest : شمال غربی
توضیحات پیشوند -Nor:
پیشوندیست که به معنی شمال می باشد و توسط ملوانان استفاده می شود.
