اصطلاحات انگلیسی و ضرب المثل ها همواره جزء جدانشدنی و بسیار مهم زبان انگلیسی محسوب می شود و استفاده درست و به موقع از آن ها در زبان انگلیسی و در هر زبان دیگر، نشان دهنده تسلط فرد به آن زبان می باشد. هیچ شک و تردیدی بر آن نیست که فرد می تواند بدون اصطلاحات نیز زبان را صحبت کند و همچنین بنویسد، اما به این معنا نیست که فرد زبان را خوب می داند و می شناسد.
چرا که تصور کنید فرد در محیط انگلیسی زبان قرار می گیرد و در گفتگو با فرد یا افراد خارجی با اصطلاحاتی مواجه شود که تاکنون نشنیده است. آیا او میتواند ادعا کند که من زبان را خوب می دانم ولی متاسفانه برخی از صحبت های شما را نمی فهمم؟
برای هر فردی لازم است تا اصطلاحات یک زبان را در کنار لغات و گرامر آن فرا بگیرد، در این مجموعه ی کاربردی ۱۱۰ اصطلاح مهم بیان شده است که دارای تلفظ صوتی به زبان انگلیسی و ترجمه آن به فارسی می باشد. در کنار این اصطلاحات، تصاویر جذاب قرار داده شده و در ادامه، داستان مربوط به هرکدام از اصطلاحات ذکر شده است.
جواب “معنی” آنهاست. درک اصطلاحات به تنهایی آسان نیست، به ویژه برای افراد غیربومی، زیرا معانی آنها معمولاً متفاوت با معانی کلمات به کار رفته است. این ویژگی اصطلاحات آنها را برای زبان آموزان انگلیسی عجیب و دشوار می کند.
سعی شده است، با بیان داستان مربوط به هرکدام از اصطلاحات به زبان آموزان و دانشجویان عزیز این شرایط فراهم شود که اصطلاحات انگلیسی را به آسانی به حافظه بلند مدت خود بسپارند. تعریف های انگلیسی هر اصطلاح از دیکشنری یک زبانه لانگمن گرفته شده و مترجم سعی کرده بهترین و نزدیک ترین معادل را برای هر اصطلاح ارائه دهد. مثال های مربوط به تصاویر نیز در یادگیری درست و موثر اصطلاح، کمک قابل توجهی می کنند.
مجموعه ی”۱۱۰ اصطلاح انگلیسی و داستان های آن ها” به صورت ویدئو برای شما عزیزان تهیه شده است. هر صفحه از اصطلاحات شامل نام اصطلاح، تعریف اصطلاح، مثال اصطلاح در جمله، معادل فارسی و داستان اصطلاح می باشد.
اصطلاحات گروهی از کلمات هستند که در آن کلمات به تنهایی معنی نمیدهند بلکه به صورت گروهی و در جمله مفهوم پیدا می کنند. در واقع اصطلاحات به زبان تکامل می دهند و آن ها ریشه ی زبان هستند. اصطلاحات در مکالمات روزمره انگلیسی از جذابیت والایی برخورداند و گفتوگویی دیدنی به ارمغان می آورند.
تعداد این اصطلاحات در زبان انگلیسی زیاد است اما در این مجموعه ۱۱۰ اصطلاح مهم و رایج برای دانشجویان و معلمان گنجانده شده است. این اصطلاحات در سراسر جهان از محبوبیت زیادی برخوردارند.
Go back to square one
English definition: If you are back to square one, you have to start working on a plan from the beginning because your previous attempt failed.
Example: We had made a very nice sand castle until Tommy felt on it and we were back to square one.
معادل فارسی: به خانه اول باز گشتن
داستان اصطلاح: تا حالا بازی صفحه ای (شطرنج، تخته و..) انجام داده اید؟ بازی از یک چارخونه شروع می شود و به چارخونه آخر ختم می شود.
اگر بازیکنی در میانه بازی مرتکب اشتباهی شود، باید دوباره از اول بازی را شروع کند و به اصطلاح سر خانه اول برگرد.
Have forty winks
English definition: a short sleep during the day
Example: My grandmother usually feels a lot better after she has forty winks.
معادل فارسی: چرت زدن
داستان اصطلاح: لغت Wink به معنای پلک زدن است و از آنجایی که چهل بار پلک زدن زمان زیادی نمی خواهد، این عبارت به معنای چرت زدن یا خواب کوتاه متداول شد
On cloud nine
English definition: to be very happy about something
Example: Hilda has been on cloud nine ever since she was made the leader of her group.
معادل فارسی: سر از پا نشناختن – بسیار خوشحال بودن
داستان اصطلاح: یهودیان معتقدند که عدد ۹ اشاره به بالاترین بهشت دارد و از آنجاییکه بهشت شادمان ترین مکان است عبارت روی ابر نهم به معنای بسیار خوشحال بودن یا به اصطلاح از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن می باشد.
اصطلاحات انگلیسی همراه با ترچمه فارسی
One-horse town
English definition: A place that is dull and with few comforts.
Example: John decided to leave his one-horse town and go to the city to make more money.
معادل فارسی: شهر سوت و کور شهری که فاقد امکانات است
داستان اصطلاح: در قرن نوزدهم مردم در آمریکا با اسب به این طرف و آن طرف می رفتند و شهرها و روستاها پر بود از اسب و گاها تعداد اسب ها در بسیاری شهرها بیشتر از تعداد مردم بود.
حال در مورد شهری تنها با یک اسب چه تصوری می توانید داشته باشید؟ مطمئنا در یک چنین شهری از اسایش و راحتی خبری نیست و شهر سوت و کور و دارای امکانات کم است.
One-track mind
English definition: to be continuously thinking about one particular thing.
Example: Jack has a one-track mind. He always thinks about food.
معادل فارسی: یک بعدی فکر کردن – فکر و ذکر کسی چیزی بودن
داستان اصطلاح: برای اینکه قطارها بتوانند در مسیر های مختلف رفت و آمد کنند، هر خط آهنی دارای دو خط ریل است: خط رفت و برگشت .
در صورتی که فقط یک خط ریل باشد فقط قطار می تواند در یک جهت حرکت کند. فردی که تنها به یک چیز فکر می کند و ذهنش در یک جهت است مثل راه آهنی است که تنها یک خط ریل داشته باشد.
Pull a fast one
English definition: to deceive someone
Example: Ted sold his bat to Jack at a high price. He pulled a fast one on poor Jack.
معادل فارسی: سر کسی کلاه گذاشتن
داستان اصطلاح: به بازی کریکت علاقه دارید؟ فرض کنید در حین بازی توپ گیر انتظار یک شوت آرام از طرف توپ زن را دارد که ناگهان توپ زن یک شوت محکم می زند.
اما این ضرب المثل یک داستان دیگر هم دارد که مربوط به کار شعبده بازی می شود. همه می دانیم یک شعبده باز از درون کلاهش چیزهای مختلفی را بیرون می آورد.
با تندتر انجام دادن کارش، او بهتر به تماشاچیان کلک می زند و آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
Six of one and half a dozen of another
English definition: used to say that there is no real difference between two possible choices
Example: Roy doesn’t mind eating vegetables or meat. To him it’s six of one and half a dozen of another.
معادل فارسی: هر دو مثل هم بودن – تفاوت نکردن – هر دو یکی بودن
داستان اصطلاح: آیا عدد ۶ برابر با نصف دوجین نیست؟ بله هر دو یکی هستند.
All thumbs
English definition: unable to do something in which you have to make small careful movements with your fingers
Example: John’s father is a very good carpenter but John himself cannot use a saw. He is all thumbs.
معادل فارسی: دست و پا چلفتی
داستان اصطلاح: با کمک انگشت شست می توانیم اجسام را بگیریم و کنترل کنیم. بنابراین این عضو مهمترین قسمت دست انسان است.
با این وجود اگر تمام انگشت های ما انگشت شست بود دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودیم و دائم چیزها را می انداختیم و می شکستیم. دقيقة کاری که یک فرد دست و پا چلفتی انجام می دهد.
Born with a silver spoon in your mouth
English definition: to be born into a rich family
Example: Mary has everything she needs. She was born with a silver spoon in her mouth.
معادل فارسی: در خانواده مرفهی به دنیا آمدن – در ناز و نعمت بزرگ شدن
داستان اصطلاح: قاشق نقره بسیار زیبا و گران قیمت است. در روزگاران قدیم، مردم به نوزادان خود قاشق هدیه می دادند تا با آن بازی کنند و بچه های ثروتمند قاشق نقره هدیه می گرفتند. پس ضرب المثل «با قاشق نقره متولد شده» اشاره به شخصی دارد که بسیار ثروتمند است و در پر قو بزرگ شده است.
مهم ترین اصطلاحات انگلیسی
Head and shoulders above someone
English definition: to be much better than other people
Example: One contestant stood head and shoulders above the rest.
معادل فارسی: یک سر و گردن از بقیه بالاتر بودن
داستان اصطلاح: با اینکه همه می دانیم قد و قامت نشانه برتری نیست ولی حتی در روزگاران بلندتر بهتر از اشخاص کوتاه قد هستند و هرگز نمی تواند با هم رقابت کند. پس به اندازه یک سر و شانه بلندتر از بقیه بودن برتری را نشان میداد.
دوستان گرانقدر، برای آموزش کامل و تصویری اصطلاحات انگلیسی میتوانید مجموعه” ۱۱۰ اصطلاح مهم همراه با داستان آن ها” را خریداری نمائید. این مجموعه عالی از پرتکرار ترین و رایج ترین اصطلاحات در زبان انگلیسی همراه با تلفظ انگلیسی، فارسی و تصاویر زیبا می باشد.
در آخر پیج اینستاگرام استاد انگلیسی را از دست ندید، با کلی آموزش های رایگان انگلیسی میزبان شما هستیم.
خیلی خوب بود استفاده کردم. مرسی از زحماتتون.
سپاس از لطفتون خانم مهدوی