Moosakhani
0

دستور زبان جهانی چامسکی

دستور زبان جهانی چامسکی چیست؟

در این مقاله به تحلیل دستور زبان جهانی چامسکی در آموزش ترجمه انگلیسی می پردازیم : «میل شدید به زبان» منحصر انسان است. هیچ مخلوق دیگری در این سیاره نمی تواند حتی به صورت مبهم، به توانایی انسان در یادگیری کاربرد زبان برسد. همانطور که پرندگان می توانند آواز بخوانند، انسان هم می تواند سخن بگوید، و دلیل سخنگویی ما همان دلیلی است که پرندگان برای آواز خواندن دارند. تشخیص و شناخت همین قوه ی ذهنی زبان است که به زبان شناسان این امکان را داده است که برای پی ریزی مبنای حوزه علمی جدیدی موسوم به علوم شناختی، به روان شناسان، فیلسوفان، دانشمندان کامپیوتر و محققان هوش مصنوعی بپیوندند.

اما سوالی که باید بپرسیم این است، چه مقدار از زبان در ژن های ما نهادینه شده است؟

نوآم چامسکی، زبان شناس امریکایی به مدت چندین دهه سرگرم بحث و گفتگو برای اثبات ذاتی بودن مهارت زبان در بشر بوده است. چامسکی: “من معتقدم که ما با تعدادی قواعد دستوری بسیار ویژه که در مغز ما قرار داده شده اند، به دنیا می آییم. من این قواعد را دستور زبان جهانی می نامم. (Universal Grammar= U.G)

دستور زبان جهانی چامسکی
دستور زبان جهانی چامسکی

 

نمونه ای از یک دستور جهانی ممکن

جمله های انگلیسی زیر را در نظر بگیرید، و این سوال را از خود بپرسید:

در کدام یک از این جمله ها، ضمیر she می تواند به Susie اشاره کند؟

۱)Susie had a shower after she got up.

۲) After she got up, susie had a shower.

۳) After Susie got up, she had a shower.

۴) She had a shower after Susie got up.

تمامی سخنگویان انگلیسی با این نکته موافق هستند که امکان ارجاع ضمیر she به Susie در سه جمله ی اول وجود دارد، اما در جمله ی شماره چهار چنین نیست. اما چرا؟ بالاخره همین این چهار جمله کلمات یکسانی دارند، و همه ی آنها ساختارهای بسیار مشابهی دارند.

قاعده دستور زبان جهانی چامسکی چیست؟

خوب، این نکته به اثبات رسیده است که می توان این قاعده را با دقتی در خور توجه بیان نمود. البته این کار باید در بافت یک نظریه ی نحوی کاملا شفاف صورت پذیرد. نخستین نسخه، که توسط زبان شناس امریکایی، رونالد لانگاکر(Ronald Langacker) در سال ۱۹۶۹ ارائه شد، قالبی بازدارنده دارد: “پیش مرجع نمی تواند هم پیش از مرجع بیاید، و هم حاکم بر مرجع خود باشد”. این قاعده اکنون به شیوه های متفاوتی فرمول بندی شده است، اما برای خواننده ای که چیزی از نظریه ی دستوری نمی داند، همگی به یک اندازه غیر قابل درک هستند. ولی بنا به گفته ی چامسکی، تمامی سخنگویان بومی زبان انگلیسی این قاعده را می دانند، و هنگام حرف زدن از آن تخطی نمی کنند. وقتی کسی جمله ای مثل جمله ی شماره ۴ را بگوید، هیچ سخنگویی آن را اشتباه تفسیر نمی کند.

قاعده دستور زبان جهانی چامسکی
قاعده دستور زبان جهانی چامسکی

سخنگویان بومی چگونه این قاعده را یاد گرفته اند؟

والدین هیچگاه این قاعده را تدریس نمیکنند. در مدرسه هم این قاعده را یاد نمی دهند: در واقع بیشتر سخنگویان حتی نمی دانند چنین قاعده ای وجود دارد، مگر این که کسی توجه شان را به آن جلب کند. توضیح پیشنهادی چامسکی در این زمینه این است که این قاعده جزیی است از دستور جهانی. در دستور جهانی عاملی فطری وجود دارد، که اجازه می دهد ضمیر she در سه جمله ی نخست به Susie اشاره کند، اما در جمله ی شماره ۴ اشاره نکند. به عبارت دیگر، این قاعده ، مثل دستور جهانی به طور کلی ، فطری است، و ما با آن زاده می شویم. با این وجود، ما به خوبی این قاعده را می دانیم. این قاعده به نوعی وارد ذهن ما شده است. اما چطور؟

 

فطری نگری زبان شناختی

نظریه ی چامسکی مبنی بر این که دستور زبان جهانی پدیده ای است فطری و ذاتی، به فرضیه ی فطری نگری زبانی معروف است(linguistic nativism). این فرضیه بسیار بحث برانگیز بوده است. بسیاری از فیلسوفان و روانشناسان و همچنین زبان شناسان با خشم و تحقیر به این نظریه نگاه کرده اند. برای بسیاری از این منتقدان، فطری نگری واقعا یک فرضیه نیست، بلکه نوعی عقب نشینی از بررسی علمی است. چامسکی: “این قواعد به این دلیل وجود دارند که وجود دارند، و چگونگی پیدایش آن در مغز انسان، مساله ای زبانی نیست.” البته ما می توانیم از طریق بررسی ماهیت فطری گرایی که تصور می شود جهانی است، این فرضیه را بیازماییم. اگر گفته ی چامسکی درست باشد، در این صورت سختگویان تمامی زبان های جهان می بایست دستور جهانی واحدی در ذهن خود داشته باشند، و زبان های آن ها هم دارای قواعدی کم و بیش یکسان باشند.

بنابراین، بررسی دقیق قواعد دستوری تعداد زیادی از زبان های گوناگون باید مدارک و شواهدی به دست بدهد، و البته تعدادی از زبان شناسان بررسی هایی از این نوع را انجام داده اند، اما انجام این امر، کار آسانی نیست. بیشتر زبان هایی که شناخته شده اند، و به دقت مورد بررسی قرار گرفته اند، زبان های اروپایی هستند ؛مثل: انگلیسی، هلندی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی و ایتالیایی. اما تمامی این زبان ها با هم مرتبط اند(یعنی همگی از نیای مشترک و واحدی مشتق شده اند). علاوه بر این، سخنگویان آنها قرن ها ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته اند، و از این رو، تمامی شباهت های موجود بین این زبان ها، بنا به دلایل غیر زیست شناختی، قابل پیش بینی هستند.

قاعده دستور زبان جهانی چامسکی
قاعده دستور زبان جهانی چامسکی

موانع موجود در تایید دستور جهانی

آنچه در اینجا واقعا بدان نیازمندیم ، اطلاعاتی دقیق و قابل اعتماد در مورد زبان هایی هستند که از نظر جغرافیایی پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر هستند، به عنوان مثال، زبان هایی از قاره ی آمریکا، آفریقا، سیبری، آسیای جنوب شرقی، استرالیا و اقیانوس آرام. اما به دلائل عملی آشکار، تاکنون تعداد بسیار اندکی از این زبان ها به طور مفصل بررسی شده اند. آن دسته زبان شناسانی که آماده رفتن به جنگل های پر باران گرمسیری یا مناطق یخ زده سیبری، جنگ های قبیله ای و سایر خطرات هستند، اغلب زبان شناسانی هستند که علائق و هدف های تحقیقاتی آنان با مسائل نظری مرتبط با فرضیه ی فطری گرایی تفاوت های زیادی دارند. این قبیل زبان شناسان پرسش های انتقادی را که باید مطرح کنند، نمی پرسند.

شباهت اصول دستوری زبان های مختلف

بی شک این موانع بسیار جدی هستند. با این وجود، ما به اطلاعاتی معتبر در مورد تعدادی از زبان ها دست یافته ایم، اطلاعاتی که می توانند برای رد یا تایید نظرات فطری گرایان، مورد بررسی قرار گیرند. اما نتایجی که تا کنون به دست آمده اند، بسیار نگران کننده بوده اند. نتیجه ی یکنواخت این است که اصول دستوری زیربنای زبان های گوناگون(انگلیسی، سواحیلی، اردو، دایربال، یوگاتک، پیراها)، اغلب از لحاظ ماهیت شبیه به هم هستند، اما بسیار به ندرت یکسان هستند. در نتیجه، برخی از پیروان فطری نگری چامسکی در واکنش به این موضوع خاطرنشان کرده اند که اصول دستور زبان جهانی انتزاعی تر از آنچه ما گمان می کردیم، هستند. این اصول را فقط در سطوحی بسیار انتزاعی و دور از فرم های ظاهری پاره گفتارها، که خود حاصل تعامل این اصول انتزاعی با سایر ابزارها و شرایط هستند، می توان توضیح داد.

 

Moosakhani